به نظر می رسد اساس فلسفه ذاتی آموزش و پرورش مبتنی بر این امر باشد كه همگام با گسترش علم و تكنولوژی و تحولات فكری جهان حركت كند. لازمه تبلور این مهم در جامعه، رشد و توسعه همه جانبه فرهنگی و آموزشی است. برای تحقق تحول آموزش و توسعه آن به مكانیزم هایی نیاز داریم تا بتوانیم با ایجاد علاقه و اشتیاق درونی دانش آموزان به فراگیری علم و كاربرد آن به مصلحت عامه دست یابیم.
یكی از مهم ترین پارامترهایی كه میتواند آموزش و پرورش را به اهداف اصلی كه همان توسعه فكر و تامین نیروی انسانی نزدیك كند این است كه فضای آموزش و پرورش از حالت مدیریت متمركز دولتی خارج شود زیرا اگر آموزش و پرورش به طور انحصاری در اختیار سیستم مدیریتی دولت باشد آنگاه تكثر و تنوع و همزیستی كه از مهم ترین شاخصهای دموكراسی و دگرپذیری است و باعث پیشرفت جامعه میشود در كجای ارزیابی در رسیدن به اهداف نظام آموزشی قرار می گیرد؟
تجربه دیرزمان تاكنون، اثبات كرده است كه آموزش و پرورش صرفا دولتی كه بر همه ابعاد كاری آن سیطره داشته باشد در رسیدن به ابتدای اهداف خود كامیاب نبوده بلكه مردمیشدن آموزش و پرورش به معنای مشاركت آنها در برنامه ریزی و استفاده از همه صاحبنظران و باز كردن فضای نقادی باعث متكثر و پویا شدن جوامع خواهد بود و این امر خود پایاندادن مهم ترین معضل آموزش و پرورش كه همان نفوذ حوزه های سیاسی و ایدئولوژیك و حوزه های دولتی در آن دستگاه است را نوید می دهد و آنگاه میتوانیم امیدوار باشیم كه فضای مطلوبی ایجاد شود كه نظام آموزشی بتواند به عنوان یك نهاد تاثیرگذار در رسالت خطیر خود یعنی ارتقای فرهنگی و علمی جامعه، برنامهریزی و تصمیمگیری كند. صد البته مردمیشدن آموزش و پرورش هیچ منافاتی با مسوولیت دست اندركاران و دولت در فراهم ساختن امكانات و لوازم تحصیل همه دانشآموزان ایرانی (تحصیل رایگان) ندارد.
از سویی توجه به این مهم لازم است كه غیر از شاخص مهم مشاركت مردم و صاحبان اندیشه در امور آموزش و پرورش پارامتر مهم دیگری كه به بالندگی هرچه بیشتر نظام آموزشی كمك خواهد كرد و اما تاكنون غفلت و بیتوجهی فراوانی در این عامل مهم صورت گرفته است، نقش ماهیت وجودی معلم بر تمامی ابعاد اجتماعی و اقتصادی و مهم تر از همه تربیتی و شخصیتی جامعه است. نظامهای آموزشی پیشرو و موفق دنیا دریافتهاند كه پرداختن به پیشرفت همهجانبه آموزش و پرورش بدون درنظرگرفتن سایر سیستم عوامل درونی آن به ویژه عامل مهم معلم راه به جایی نمیبرد. لازم است بدانیم كه همه صاحبنظران در حوزه تعلیم و تربیت با وجود همه وجهممیزهای فكری و اختلاف نظر در امور سیاسی و اجتماعی، اما بر یك امر اتفاق نظر دارند كه هر جامعهیی در ابعاد مهم سیاسی، اقتصادی، تربیتی و فرهنگی بیشترین تاثیرپذیری را از آموزش و پرورش دریافت می كند. اما متاسفانه ساختار آموزشی و پرورشی ما در این مورد قابل دفاع نیست. یكی از راهكارهای مهم خارج شدن از این مشكل میتواند ایجاد سندیكاها و اتحادیه ها و كانونهای صنفی باشد. با وجود این سازمان های دموكراتیك غیردولتی، سیستم مدیریتی كشور به بالندگی و كارآمدی نظام آموزشی و بهرهوری هرچه بیشتر نایل می شود.
درضمن یادآوری این نكته منزلت و جایگاه واقعی معلم را بیش از پیش مبرهن می كند كه تا وقتی كرامت و منزلت و نیازهای طبیعی آنها در جامعه جدی گرفته نشود و فقط به این امر اكتفا شود كه در هر سال برای رفع مسوولیت از طرف دست اندركاران به عنوان تجلیل از معلم درباره او صحبت شود و همچنین تا هنگامی كه این قشر اثرگذار فرهنگی و تربیتی جامعه ما فرصت پیدا نكند تشكلهای صنفی و حرفه یی خود را به وجود آورد و در تصمیمگیریهای آموزش و پرورش مشاركت فعال و مستمر داشته باشند یاددادن، یادگیری و گسترش علم و فرهنگ و ادب تغییر نخواهد كرد و كیفیت كنونی همچنان نامطلوب خواهد ماند و پاسخگوی نیازها و انتظارات جامعه نیست اما همچنان امیدواریم كه با سپردن وظایف خطیر نظام آموزش و پرورش به افراد شایسته تر و با آیتمهای علمی بالاتر و مدیرانی با تخصص های كافی گامی مهم و نو در اداره نسل حاضر برداریم.