پوریا عالمی
قدیم باید سر را با نمره چهار میزدی. الان همین که به مدرسه سر بزنی اوکی است.
قدیم اگر موهات بلند بود، ناظم با ماشین وسط کلهات چهارراه باز میکرد. الان بچهها به ناظم میگویند جلو در مدرسه طاق بستان باز کند تا تونل شود و برای ورود به مدرسه تنوع ایجاد شود.
قدیم ما از ناظم و مدیر میترسیدیم. الان بچهها با ناظم و مدیر زنگ تفریح پلیسبازی میکنند.
قدیم یکی از شیوههای دقیق تربیتی، زدن کشیده و سیلی توی گوش بچه بود. الان توی گوش بچه حلقه است میرود مدرسه.
قدیم اگر ما شلوار لی میپوشیدیم و تیشرت، از مدرسه اخراج میشدیم. الان همین که بچه چیزی تنش باشد مدیر تشکر میکند.
قدیم ما مشق شب داشتیم و تازه ساعت ٩ هم باید میخوابیدیم. الان شبها باباها که میخوابند، بچهها تازه ماهواره را روشن میکنند.
قدیم ما پول توجیبیمان قدر کرایه مینیبوس و تاکسیمان بود. الان جلو در مدرسه میگویند بالاتر از پنج میلیون تومان پول نقد و کش همراه کسی نباشد.
قدیم ما بابای مدرسه داشتیم که خیلی بداخلاق بود. الان مامان مدرسه هست که خیلی هم مهربان است.
قدیم اوج لاکچری این بود که توی مدرسه غیرانتفاعی میگفتند ناهار میدهند. الان همراه ماساژ تایلندی غذا میگذارند توی دهان بچه که بهش فشار نیاید.
قدیم بوفه مدرسه یک ساندویچ داشت که از لاش کالباس را رد کرده بودند و درواقع نان معطر به کالباس بود. الان بوفه مدرسه شده رستوران و بچهها زنگ تفریح باربیکیو میکنند آن گوشه.
قدیم اوج خلاف ما این بود که آخر دبیرستان یک سیگاری، چیزی بکشند. الان بچه از آخر هفتم- هشتم سیگاری میپیچد؛ به قول آمار وزارت بهداشت.
قدیم ما باید مدرک میگرفتیم که یک کارهای بشویم و آخرش هم بیکار میماندیم. الان هم مثل قدیم است و کلاه نخبهها پس معرکه است.
بعد میگویند دشمنی عالمی با اول مهر و مدرسه و این چیزمیزها چیست. شما یک دلیل دوستی بیاور اگر راست میگویی.