بازار کتابهای کمکآموزشی، بازاری بزرگ است، یک بازار کمرقیب و متکی بر تجارتی میلیاردی. از اول دبستان تا پیشدانشگاهی این کتابها همراه دانشآموزان است و جمعیت 12 میلیونی دانشآموزان این ظرفیت را دارد تا تیراژ کتابهای کمکآموزشی به میلیونها نسخه برسد.کیف و کوله دانشآموزان این روزها پراست از کتابهای کمکآموزشی، با تعدادی حتی بیشتر از کتابهای درسی که سبب شده اگر دانشآموز یک مقطع مثلا ده عنوان کتاب درسی دارد، کتابهای کمکآموزشیاش به چند ده عنوان برسد.این کولهها و کیفهای سنگین و مملو از کتابهای کمکآموزشی، اما طبیعی به نظر نمیرسد، آن هم در مقایسه با سالهای نهچندان دور که معیار درس خواندن، کتابهای درسی بود و بس.
پیشی گرفتن کتابهای کمکآموزشی از کتابهای درسی در سالهای قبل بیشتر در مدارس خاص دیده میشد، مثلا در مدارس ویژه تیزهوشان که علاوه بر کتابهای درسی به منابع دیگری نیز رجوع میکردند، اما حالا این نیاز در بیشتر مدارس دولتی و غیردولتی نیز بهوجود آمده و هر روز آتشش تندتر میشود.بخشی از این تمایل را میشود کاذب دانست، البته اگر به موضع رسمی آموزش و پرورش استناد کنیم، بخشی دیگر را نیز میشود به تبلیغات نسبت داد که خودمان میبینیم کاری کرده تا اولیای دانشآموزان کلید حل مشکلات درسی را در کتابهای کمکدرسی بجویند، بخشی دیگر از این تمایل هم از جوی ناشی میشود که مدارس به آن دامن میزنند و این را میشود از لابهلای حرفهای مردم و گفتههای برخی مدیران و معلمان پیدا کرد.
آموزش و پرورش همواره بر کفایت کتابهای درسی برای آموزش دانشآموزان تاکید کرده و موضعش این است که کتاب درسی برای موفقیت تحصیلی کافی است، حتی برای ورود به دانشگاه، اما این وزارتخانه با این حال نرمشی هم دارد، آنجا که میگوید اگر قرار است کتاب کمکآموزشی در مدرسه استفاده شود فقط آنهایی مفید است که از سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی مجوز دارند.
این سازمان متولی تولید کتابهای درسی است، همچنین متولی تائید یا رد کتابهای کمکآموزشی که رئیس آن چندی پیش در گفتوگو با جامجم تاکید کرد، تعداد کتابهای کمکآموزشی که بتواند آموزش را تعمیق کند یا ذهن را کنجکاو کند یا روشهای حل مساله را به دانشآموزان یاد بدهد، بسیار کم است، در حالی که تعداد ناشران بسیار زیاد است و اغلب سریدوزی میکنند و بهدنبال کسب درآمدند.
اشاره محیالدین محمدیان بر انتشاراتیهایی است که او چندی پیش در گفتوگو با واحد مرکزی خبر اعلام کرد، کتابهای درسی را بیکم و کاست کپی میکنند و به چند برابر قیمت کتاب درسی میفروشند و حالا در دادگاه باید طرف حساب سازمان پژوهش باشند. این حرفها یعنی بسیاری از کتابهای کمکآموزشی که با عناوین وسوسهکننده در تبلیغات کاغذی، مجازی یا بیلبوردها ظاهر میشود مورد تائید نیست، در حالی که مردم به آنها اعتماد میکنند و انتظار دارند فرزندشان با خواندن این کتابها دانشآموزی موفق و رو به پیشرفت باشد.
دبستانیها و ضررهای کمکآموزشیها
تب خریدن کتابهای کمکدرسی در حال سرایت به دوره ابتدایی است. پیشتر کتابهای کمکآموزشی عصای دست گروهی از دانشآموزان دوره متوسطه بود، اما اکنون در بسیاری از نقاط، دبستانیها حتی اول ابتداییها کتاب کمکآموزشی زیر بغل میزنند و برای بیشتر و بهتر دانستن به آنها متوسل میشوند. هرچند در گفتوگوی چندی قبل ما با رئیس سازمان پژوهش او تاکید کرد که این نیازها کاذب است و ناشی از چشم و همچشمی میان خانوادهها، اما حقیقت این است که در بهوجود آمدن این وضع، مدارس نیز بیتقصیر نیستند.
رصد چند مدرسه در تهران به ما نشان داد که تدریس کتابهای کمکآموزشی در مدرسه، یکی از امتیازاتی است که مدیران برای مدرسه خود قائل میشوند و اگر غیردولتی باشند این اقدام را مدرکی میدانند برای اثبات کیفیت تحصیل در مدرسه خویش و توجیهی برای بالا بردن شهریهها. پیگیریهای خبرنگار جامجم نشان داد در یکی از این مدارس، نزدیک به 50 کتاب کمکآموزشی برای دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی توصیه شده که فرصت سرخاراندن به بچهها نمیدهد. البته در سالهای نزدیک به کنکور و بیشتر در پیشدانشگاهی، میل شدید برای ورود به دانشگاه و تحصیل در پرتقاضاترین رشتهها، گرایش به کمکآموزشیها را قابل توجیه میکند، اما این که این میل به دبستانیها نیز سرایت کرده جای تامل دارد.
فریبرز حمیدی، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران در گفتوگو با جامجم گرایش به کمکآموزشیها را برای دبستانیها مجاز نمیداند، چون به گفته او کتابهای آموزشی غیردرسی برای معلم منبع مفیدی است نه برای دانشآموزان، چون روش تدریس در این کتابها متفاوت از روش تدریس معلمان است و همین تفاوت تدریس موجب دوگانگی ذهن دانشآموز میشود.وی، پیامد دیگر این کتابها برای دانشآموزان کمسن و سال را بالا رفتن حجم مطالب حافظهای میداند، در حالی که سیاست نظام آموزشی کشور کم کردن از حفظیات و تئوریها و آموختن مهارتهای زندگی به دانشآموزان است، یعنی رشتهای که بسیاری از کتابهای کمکآموزشی پنبه میکنند و فقط بار تکالیف دانشآموزان ابتدایی را سنگین میکنند.
اما این گفتهها چیزی نیست که خیلی از خانوادهها قبولش داشته باشند. پرس و جوی جامجم از چند ولی دانشآموز دوره ابتدایی نشان میدهد آنها خواهان تمرینهای بیشتر و آزمونهای متوالی هستند، در حالی که به چشم آنها معلم کلاس چنین نمیکند و وقت دانشآموزان را آزاد میگذارد. این همان اتفاقی است که باعث شده بسیاری از این خانوادهها به کتابهای کمکآموزشی متوسل شوند و بچهها را در خانه پای تمرینهای این کتابها بنشانند.
اما حمیدی، معاون ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران این واکنش را تائید نمیکند و میگوید: اگر تکالیف دانشآموزان ابتدایی کم شده و تمرینها محدود است به سیستم ارزشیابی توصیفی مرتبط است که دانشآموزان را نه با خطکش صفر و 20 که در طول سال تحصیلی و در موقعیتهای مختلف یادگیری میسنجد. با این حال ذائقه خانوادهها همان تمرینهای مکرر را میپسندد که دانشآموز را در انواع کتاب درسی و کمکدرسی فرو میبرد، به امید موفقیت بیشتر در تحصیل که بیشک همین ذائقه است که بازار کتابهای کمکآموزشی را پررونق نگه داشته است.
ژست یا ضعف کتابهای درسی؟
شاید بشود اسمش را ژست گذاشت یا کمی از بار منفی این توصیف کاست و نامش را میل به بهتر شدن گذاشت، ولی اسمش چه ژست باشد و چه میل به بهتر شدن، خانوادهها و مدارس به یک اندازه در رونق بازار کمکآموزشیها و نفوذ آنها به مدارس نقش دارند. محمد احسانی، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران به جامجم میگوید: این اولیا هستند که مدیران و معلمان مدارس را وادار به تدریس کتابهای کمکآموزشی در کلاسهای درس میکنند و آنها هستند که به معلمانی که چنین نکنند انگ کمکاری میزنند.این همان فشاری است که واقعا وجود دارد و جوی است روانی که مدارس نیز تسلیم آن میشوند و حتی گاه با این موج همراهی میکنند و تدریس کتاب کمکآموزشی را توجیه برتری خود بر مدارس دیگر میدانند.
اما علاوه بر دو عامل خانه و مدرسه، عاملی دیگر نیز وجود دارد که ضلع سوم مثلثی است که نشان میدهد چرا کتابهای کمک آموزشی تا این حد در نظام آموزشی کشورمان جا باز کرده است.یکی از مسئولان آموزش و پرورش البته به شرط محفوظ ماندن نامش به ما توضیح داد، گاهی ضعفهایی که در کتابهای درسی وجود دارد سبب گرایش به سمت کمکآموزشیها میشود و تجربه نشان داده اگر این کتابها استاندارد و مجوزدار باشد، بویژه برای دانشآموزان دوره متوسطه سودمند است. این گفته البته کیفیت و جامعیت کتابهای درسی را زیر سوال میبرد که منصفانه باید گفت حقیقتی انکارنشدنی است. با این حال فریبرز حمیدی، معاون آموزش و پرورش تهران این ضعف محتوایی را قبول ندارد که محمد احسانی، معاون آموزش ابتدایی شهرستانهای تهران نیز با او همداستان میشود، با این فرق که احسانی بخشی از مشکل را به معلمان معطوف میکند و میگوید، معلم بیانگیزه از محتوای آموزشی آماده یعنی کتابهای کمکدرسی برای جبران کاستیهای تدریس خویش استفاده میکند، در حالی که معلم باانگیزه و توانمند، خود محتوا تولید میکند و خلاقانه درس میدهد.
پس اگر بیانگیزگی گروهی از معلمان برای جذاب تدریس کردن کتابهای درسی و فهماندن جزءبهجزء مفاهیم آن به دانشآموزان را به فشار خانوادهها و سود بردن برخی مدارس از نام کتابهای کمکآموزشی را کنار هم بگذاریم، آن وقت علت حضور دائم کتابهای کمکآموزشی در کنار دانشآموزان را بهتر درک خواهیم کرد، اما با این حال این عوامل سبب نمیشود تا از نقش تبلیغات گسترده ناشران کتابهای کمکآموزشی چشم بپوشیم که با لطایفالحیل و با ایجاد نیاز کاذب در مخاطبان قصد فروش محصول خود را دارند.
بسیاری از کتابهای کمکآموزشی که تاثیر چندانی در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان ندارند، انعکاس فعالیت بازاری با گردش مالی میلیاردی است که برای بقا به اقناع افکار عمومی برای خرید متکیاند، بیآنکه موفق شوند گروهی از دانشآموزان را صید کنند. هر سال این حقیقت را میشود از لابهلای گفتههای برگزیدگان کنکور سراسری فهمید، کسانی که قسم یاد میکنند نه در کلاسهای کنکور حاضر شدهاند و نه در انواع و اقسام کتابهای کمکآموزشی غوطه خوردهاند.