سعید جلالی، رییس هیاتمدیره خیرین مدرسهساز آذربایجانشرقی است. او تجربههای زیادی در زمینه مدیریت خیریهها و ساماندهی اموری از ایندست دارد. جلالی هماکنون عضو هیاتامنای یکی از شناختهشدهترین موسسات خیریه آذربایجانشرقی یعنی موسسه حمایت از مستمندان تبریز است و در زمان زلزله رییس این موسسه بود. از آنجا که در زمان وقوع زلزله در ورزقان و اهر و هریس بخش زیادی از کمکها برای مردم زلزلهزده از طریق موسسات خیریه جمعآوری میشد، به سراغ او رفتیم تا از تجربه مدیریت این کمکها و نتایج آن بپرسیم، بر اساس گفتههای جلالی وقوع زلزله در این منطقه و کمکرسانیهای پس از آن، یکی از موفقیتآمیزترین تجارب موسسات خیریه کشور در زمینه مواجهه با بلایای طبیعی بود. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
در زمان وقوع زلزله در سهشهرستان آذربایجانشرقی، خبرهای زیادی مبنی بر کمکهای فراوان مردم و خیرین مختلف منتشر شد، آیا شما در جریان هستید که مبلغ کل این کمکها چقدر بود؟
برای ساخت مدارس در مجموع حدود 44میلیاردتومان کمک شد و مبلغ کل کمکهایی که بهصورت نقدی تنها به دست موسسه حمایت از مستمندان تبریز رسید، بیشتر از دومیلیاردتومان بود. اگر بخواهم مبلغ کمکهای کالایی را هم به آن اضافه کنم به احتمال زیاد این مبلغ به دوبرابر میرسید. اما چون مراکز زلزلهزده وسیع بود و کمکهای کالایی نیز به صورت آنی باید تقسیم میشد، نمیتوان مقدار دقیق آن را تخمین زد.
مبلغ دومیلیاردتومانی که بهصورت نقدی توسط موسسه مستمندان تبریز گردآوری شد در چه موردی هزینه شد؟
با این مبلغ در شهر ورزقان در حال ساخت یک هنرستان بزرگ پسرانه با زیربنای سههزارو400متر هستیم که کارگاه بسیار بزرگی هم دارد.
در زمان وقوع زلزله در شهرستانهای آذربایجانشرقی خبرهای زیادی درباره کمکهای مردمی و خیریهها از نقاط مختلف کشور به گوش میرسید، شما این تجربه را چگونه دیدید؟
من تجربه حضور در سهزلزله بم، رودبار و ورزقان را دارم، البته در زلزله ورزقان بیشتر حضور داشتم، اما بهنظر من موضوع زلزله ورزقان یکویژگی خاص داشت که مثلا در بم اتفاق نیفتاد. برای این زلزله آنقدر کمک شد که ما با پدیده جدیدی به اسم پدیده مهاجرت آنی مواجه شدیم. در بم پدیده مهاجرت به منطقه زلزلهزده ششماه بعد از حادثه رخ داد، یعنی وقتی امکانات دولتی سرریز شد مهاجرتها به بم شروع شد، اما در ورزقان از فردای حادثه این مهاجرتها آغاز شد. یعنی حجم کمکها آنقدر زیاد بود که مردم زیادی برای گرفتن خدمات و کمکها به این روستاها رفتند، مثلا یک روستا داشتیم تعداد آن 167خانوار بود از فردای زلزله بهدلیل رسیدن کمکهای بسیار زیاد جمعیت به بالای 200خانوار رسید.
شیوه ساماندهی و مدیریت این کمکها چطور بود، آیا ساختار و مدیریتی در کار بود؟
در روزهای اول و تا پیش از 15روز اول بعد از زلزله هیچ ساماندهیای در زمینه کمکهای مردمی نبود، مردم هم بیشتر مایل بودند کمکهای خود را از کانالهایی غیر از دولت به دست آسیبدیدهها برسانند که همین مساله مشکلاتی را هم ایجاد کرد، از طرفی بهدلیل دید خاصی که دولت قبل به تشکلهای مردمی داشت، در نهایت تنها گروههای مردمی شناسنامهدار و خدوم کمکها را مدیریت کردند، یعنی برخی انجیاوهای مجوزدار که صرفا خدماتشان بر اساس اساسنامههایشان کمک به مردم بود، گوی سبقت را از دیگران ربودند. یکی از این موسسات، موسسه حمایت از مستمندان تبریز بود که مدیرعامل وقتش من بودم.
همکاری شما و دیگر موسسات خیریه با نهادهای دولتی به چه شکل بود، یعنی آیا برای هزینهکردن کمکهای دریافتشده برای زلزلهزدگان برنامهریزی یا هماهنگی خاصی شد؟
ستاد بازسازی مناطق زلزلهزده در هیات دولت یک مصوبه داشت که کار بازسازی در مناطق را به پنجبخش مختلف تقسیم کرده بود، این پنجبخش شامل مسکن، مدرسه، مسجد، درمانگاه و مراکز تفریحی و فراغت مانند ورزشگاه و کتابخانه و... بود، طبق این مصوبه قرار شد مسکن را فقط بنیاد مسکن بسازد و دیگران در این مورد هیچ دخالتی نکنند. در این رابطه هرچند بسیار با تاخیر و با مشکل کار انجام شد اما این سیاست دولت یک بازده مثبت هم داشت، بسیاری از خیران برای مسکنسازی هجوم آوردند اما دولت با این کار باعث شد زمینه تبعیض از بین برود، یعنی قضیه به این شکل شد که اگر خانههای ساختهشده دچار نقض و ایراد هستند، این نقض و ایراد برای همه به یک اندازه است و اینطور نشد که افراد خیر یک روستا را شیک و درست و حسابی بسازند اما بقیه بد ساخته شوند، دولت همه را برعهده گرفت و همه را مثل هم ساخت، قضیه در دست بنیاد مسکن بود و همه را با ضوابط خاص خودش ساخت.
ساخت بقیه بخشها چگونه تقسیمبندی شد؟
درباره مساجد قرار شد اوقاف و نمایندگان خبرگان رهبری ورود کنند و بسازند. ساخت مدارس و مراکز بهداشتی و خانههای بهداشت نیز به خیرین واگذار شد. من این نکته را از موضع رییس هیاتمدیره خیرین مدرسهساز آذربایجانشرقی میگویم که ما بعد از زلزله،90 مدرسه آسیب دیده داشتیم که برخی بهصورت جزیی آسیبدیده و برخی با آسیبدیدگی کامل مواجه شدند، بازسازی همه آنها را خیرین برعهده گرفتند و همه را هم ساختند. یعنی امروز اگر فرد خیری برای ساخت مدرسه در این مناطق زلزلهزده به ما مراجعه کند، ما میگوییم نیازی نیست و او را به بخشهای دیگر راهنمایی میکنیم چون حالا در این مناطق بهلحاظ مدرسه هیچ مشکلی نداریم. یعنی خیرین مشکل مدرسه را حل کردند و مشکل 90مدرسه بهصورت کامل حل شد. برای ساخت این تعداد مدرسه در مجموع 44میلیاردتومان کمک جمع شد که همه را خیرین و بنگاههای اقتصادی دادند، مثلا کارمندان فلانبانک پول گذاشتند و پول هزینه یک مدرسه را دادند، در زمینه ساخت مراکز بهداشتی و... هم البته من اطلاع دقیقی ندارم
در مجموع تجربه ورود خیریهها در امر بازسازی مناطق زلزلهزده را جدای از دولت چگونه میبینید، یعنی اگر بخواهید نمره دهید به این تجربه چه نمرهای میدهید؟
من به این تجربه نمره قبولی سطح بالا در حدود 15 یا 16 میدهم، اگرچه تجربه ما خوب و موفقیتآمیز بوده اما به این دلیل نمره کامل نشد، چون ما تجربه و آمادگی مواجهه با بلایی طبیعی از این دست را نداشتیم و نهادسازی ما حرفهای نبود، اگر این مشکل را از قبل نداشتیم، نمره بسیار بالاتری میگرفتیم.