همیشه دو نوع دانش آموز را می شود تصور کرد، اول، کسی که هر اطلاعاتی تحویلش بدهی بی چون و چرا می پذیرد و همه چیز را آن طور که هست، دربست قبول می کند، دوم دانش آموزی که درباره اطلاعاتی که به او داده می شود فکر می کند، برایش سوال پیش می آید و می خواهد مسائل را جور دیگری ببیند.
بیشتر دانش آموزان ما از نوع اولند، دلیلش هم این است که ابتدا در خانه و سپس در مدرسه تعداد کسانی که جور دیگر دیدن را به آنها آموزش دهند، کم هستند. بیشتر دانش آموزان از ورود به حوزه های تازه و ناشناخته بیم دارند و از طرح سوالات جدید و بیان ایده های خود می ترسند که این مانعی بزرگ برای رشد خلاقیت و نوآوری است. همین است که پژوهش نیز جایگاهی قرص و محکم در مدارس ندارد، چون هر پژوهش با طرح یک سوال آغاز می شود و به یافتن پاسخ آن پرسش با استفاده از روش های خلاقانه و شیوه های حل مساله ختم می شود.
اگر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را نقشه راهی برای نظام آموزشی کشور بدانیم، رویکرد قطعی مدارس از این پس باید پژوهش محوری به جای آموزش مداری باشد، یعنی رویکردی که دانش آموزانی را پرورش می دهد که توان تفکر، درک و کشف پدیده ها و رویدادها را دارند. البته رسیدن به این مرحله نیازمند دانش آموزانی است که پژوهنده تربیت شوند و نیز معلمانی که خود اهل تحقیق و صاحب ایده های نو و خلاقانه باشند، همچنین مراکزی که به نیازهای افراد جوینده علم پاسخ دهد. دو رکن اول این مثلث البته فعلا اضلاعی مستحکم نیست یعنی تعداد دانش آموزان و معلمانی که روحیه تحقیق دارند و وارد گود پژوهش می شوند نسبت به جمعیت میلیونی این دو قشر بسیار کم است. پژوهش سراهای دانش آموزی نیز که سومین ضلع این مثلث است و کانون اصلی پژوهش های دانش آموزی محسوب می شود، وضعی یک بام و دو هوا دارد و اگر در نقطه ای از کشور موفق است درنقطه ای دیگر چرخ آن لنگ می زند.
پژوهش سراها مفید اما پر مشکل
پژوهش سراهای دانش آموزی را همانند خود دانش آموزان می توان به دو گروه تقسیم کرد، اول آنهایی که مصداق واقعی پژوهش سرا هستند و دانش آموزان مشتاق تحقیق را قدم به قدم همراهی می کنند و در عین حال، مدیرانی در راس آن قرار گرفته اند که توان جذب منابع مالی و برقراری ارتباط با مراکز و موسسات پژوهشی را دارند و دوم پژوهش سراهایی که شیری بی یال و دم و اشکم اند و خود را بسختی اداره می کنند.
یک پژوهش سرای استاندارد از نظر فیزیکی باید مکانی باشد دارای کتابخانه، آزمایشگاه، کارگاه رایانه، حداقل سه کلاس درس، سالن مطالعه، نمازخانه و محل استقرار دبیران و استادان که برخی از پژوهش سراهای کشور از این امکانات برخوردارند و برخی دیگر نه. در واقع پژوهش سراهایی که با استانداردها فاصله دارند بیشتر از نظر تجهیزات و لوازم و تهیه مواد اولیه در مضیقه اند که چون طبق اساسنامه، بودجه ای ثابت به آنها اختصاص نمی یابد، مدیران این مجموعه ها مجبورند به حمایت های نه چندان منظم آموزش و پرورش استان ها یا مناطق دل ببندند یا روی کمک های مردمی حساب کنند.
وضع در برخی نقاط کشور البته حادتر از این است به طوری که مدیر یکی از پژوهش سراهای شهر قائنات در گفت وگو با جام جم از این گلایه دارد که این پژوهش سرا از نظر امکانات و تجهیزات حتی از مدارس منطقه نیز عقب تر است به طوری که گاه مجبور می شوند تجهیزات مدارس اطراف را قرض بگیرند. پژوهش سرای تحت مدیریت او یک ساختمان قدیمی با تجهیزاتی فرسوده است که رایانه های موجود در آن عمرشان را کرده اند و حالا دیگر به کار مراجعان نمی آید.
نداشتن بودجه برای پژوهش سراها بویژه برای آنهایی که دور از مرکزند و جذب اعتبار برای مدیران آن سخت تر از پژوهش سراهای شهر بزرگ است نیز مانعی دیگر است که تاکنون برای پژوهش سرای شهر قائنات این نتیجه را داشته که دست و پای مدیر برای دعوت از استادان برجسته را ـ که راهنمای دانش آموزان در طرح های پژوهشی باشند ـ بسته است، چون استاد بهتر، حق الزحمه ای بیشتر می خواهد و این از توان پژوهش سراهای این چنینی خارج است. پیگیری های جام جم از شهرهای زابل، ایلام و بیرجند نیز وضعی مشابه را نشان داد که بعید نیست در شهرهای کوچک و محروم دیگر نیز در جریان باشد. این شرایط به این علت جای تامل دارد که بتدریج سبب به انحراف رفتن برخی پژوهش سراها شده به طوری که تعدادی از آنها برای تامین هزینه های خود دست به کار برگزاری کلاس های کنکور و تقویتی شده اند یا پژوهش ها را سرسری گرفته و به ظواهر به جای پرداختن به عمق، بسنده کرده اند. این انحراف ها را مدیر یکی از پژوهش سراهای شهر تهران در گفت وگو با جام جم تائید می کند و از به بیراهه رفتن برخی از این مراکز سخن می گوید.
ادامه این روند، اما به نفع هیچ کس نیست و بازنده اصلی آن، سیستم آموزشی کشور است. سال ۸۱ نطفه پژوهش سراها بسته شد و سال ۸۲ نخستین مراکز پژوهشی ویژه دانش آموزان آغاز به کار کرد و هدف از آن اشاعه فرهنگ پژوهش و تحقیق فردی و گروهی میان دانش آموزان، رشد و توسعه بنیه علمی و پژوهشی آنها و ایجاد زمینه برای بروز خلاقیت های آنان، هدایت و راهنمایی دانش آموزان به سمت علایق و استعدادهایشان، فراهم کردن امکان دستیابی دانش آموزان به یافته های جدید علمی و پژوهشی داخل و خارج کشور و ایجاد زمینه مشارکت دانش آموزان مستعد در انجام پژوهش های ملی و منطقه ای بود، یعنی اهدافی بلند که فواید زیادی را عاید نظام آموزشی می کرد. حالا اگر قرار باشد مشکلات پژوهش سراها مانع رسیدن به این اهداف شود باید نسبت به این موضوع حساس بود و مشکلات را چاره کرد.
اساسنامه ای که باید چشم هایش را بشوید
اساسنامه ای که سال ۸۱ برای پژوهش سراهای دانش آموزی نوشته شد، امروز که مرور می شود خالی از اشکال نیست، بخصوص وقتی واجدین شرایط عضویت در پژوهش سرا را می شمرد. طبق اساسنامه، دانش آموزان دوره مـتوسطه و پیش دانشگاهی می توانند از امکانات پژوهش سرا استفاده کنند البته نه همه دانش آموزان این دوره ها.
طبق اساسنامه، دانش آموزانی که به تشخیص مدرسه از توانایی، استعداد و علاقه کافی به مطالعه و تحقیق برخوردارند، دانش آموزانی که در مسابقات علمی، فرهنگی و هنری، تحقیقاتی و آزمایشگاهی موفق به رتبه شده اند، دانش آموزان واجد شرایط شرکت در مراحل جشنواره خوارزمی و المپیاد ها و دانش آموزانی که در هر پایه و رشته تحصیلی حائز رتبه های اول تا پنجم در سطح مدارس باشند می توانند عضو پژوهش سرا باشند. طبق این دسته بندی، فقط گروهی خاص از دانش آموزان دوره متوسطه (منظور دبیرستانی های سابق) می توانند به وادی پژوهش وارد شوند و بقیه با این که حتما استعدادهای کشف نشده زیادی دارند باید تماشاگر باشند.
البته این بخش از اساسنامه در بسیاری از پژوهش سراهای کشور رعایت نمی شود، چنانچه مدیران پژوهش سرای ابن سینای تهران و شهید خوشبخت بوشهر در گفت وگو با جام جم می گویند این محدودیت ها را برداشته اند و در را به روی دانش آموزان در همه مقاطع باز گذاشته اند. هوشنگ اطلاعی می گوید در پژوهش سرای ابن سینا اعتقاد بر این است که باید استعدادهای نهفته دانش آموزان را کشف کرد چون همه آنها اگر امکانات در اختیارشان باشد توان تولید علم را دارند.
کارنامه هایی چشمگیر
اگر از مشکلات پژوهش سراهای دانش آموزی یا انحراف برخی از آنها از اساسنامه حرف می زنیم به این معنی نیست که کارنامه پژوهش سراها همیشه تیره و تار است. تاکنون از دل برخی از این پژوهش سراها، اختراعات و ابداعاتی بیرون آمده که صاحبان آن را به مدارج بالای علمی رسانده و در داخل و خارج از کشور مطرح کرده، مثل پژوهش سرای ابن سینا که تاکنون ۵۰ ثبت اختراع و ۳۰ مقاله ملی و بین المللی داشته و در حوزه نانو یکی از قطب های پژوهشی کشور است. پژوهش سرای شهید خوشبخت نیز قطب نجوم است و تاکنون در مسابقات نجوم موفق بوده و در حوزه های رباتیک، نانو، بیوتکنولوژی و جشنواره های خوارزمی حرفی برای گفتن داشته است.
پژوهش سراها گمنام مانده اند
اما اگر این خوب ها را کنار بگذاریم، حرف ما درباره پژوهش سراهایی است که از برنامه ها عقب افتاده اند و از مطلوب ها فاصله گرفته اند. این که پژوهش سراها هنوز بعد از ده سال از آغاز فعالیت میان دانش آموزان و معلمان شناخته شده نیستند نیز ایرادی دیگر است که نمی شود از آن چشم پوشی کرد. مشاهدات میدانی جام جم و پرس وجو از جمعی از دانش آموزان دبیرستانی شهر تهران این نتیجه را داشت که افراد مورد سوال حتی تاکنون نام پژوهش سرای دانش آموزی را نشنیده اند چه رسد به این که عضو آن باشند و برای هدایت ایده های خود از امکانات آن استفاده کرده باشند.
مدیر پژوهش سرای شهر قائنات نیز می گوید: در این شهر و شهرهای اطراف آن، پژوهش سراها بسیار گمنام اند و حتی معلمان به واسطه شناخت اندک از این مراکز، دانش آموزان را به این سمت هدایت نمی کنند. اینها مجموعه ای از اطلاعات است که شرایط مطلوبی را نشان نمی دهد، بویژه آن که امروز بیش از هر زمانی به پژوهش سراها نیاز است چون حالا سند تحول بنیادینی در آموزش و پرورش وجود دارد که بر توسعه تحقیق و ترویج روحیه پژوهندگی میان دانش آموزان تاکید زیادی دارد.
خلاقیت دانش آموزان را زنده کنید
کودک خوب، کودک ساکت و کز کرده در گوشه ای ازخانه نیست. کودک باید ببیند، تجربه کند، اشیا را لمس کند و در موقعیت های تازه قرار بگیرد. بیشتر کودکان در خانه یا مدرسه درباره همه چیز سوال می کنند، اما والدین یا مربیان آنها یا ساده از کنار سوالات آنها می گذرند یا نشان می دهند از این همه سوال پی در پی کلافه شده اند، در حالی که این برخوردهای سرکوبگر بدترین واکنش در قبال کودک پرسشگر است.
همه مخترعان و مکتشفان جهان، کارهای بزرگ خود را از یک پرسش آغاز کرده و سپس دنباله آن سوال را گرفته تا به کشفی بزرگ رسیده اند. پس پرسش های کودکان را باید نشانه ای خوب دانست، همچنین تخیلات آنها را، چون گفته می شود خلاقیت، شکل کنترل شده تخیل است و اگر قرار است کودکی خلاق داشته باشیم باید به تخیلات او بها دهیم.
در خانه و مدرسه باید حس کنجکاوی کودکان را تحریک کرد، یعنی اجازه نداد آنها ساده از کنار وقایع بگذرند. می توانیم از آنها بخواهیم درباره موضوعی که بتازگی با آن برخورد کرده اند، فکر کنند و اگر سوالی درباره اش دارند، بپرسند. آن وقت اگر کودک سوالی را مطرح کرد یا افکارش درباره آن مساله را آشکار کرد درباره آن فکر کرده و با او درباره عقایدش گفت وگو کنیم. کودکان برای بیان عقایدشان و کشف مسائل تازه به آزادی عمل نیاز دارند، پس اگر می خواهیم خلاقیت در آنها بارور شود باید از دخالت بیش از حد در زندگی شان پرهیز کنیم و به آنها جرات تجربه کردن بدهیم. کودکی که جسارت تجربه کردن و وارد شدن به موضوعات ناشناخته را داشته باشد به احتمال زیاد برای کشف حقیقت، دست به کار حل مساله می شود.