بوی سحرانگیز کاغذ کاهی آنچنان در مشام ها جا خوش کرده که حالا ورق زدن کتاب های درسی دهه های ٤٠ و ٥٠ به آرزویی دست نیافتنی برای خیلیها بدل شده؛ مردان و زنانی که نشستن پشت نیمکتهای چوبی مدرسه و خیره شدن به رژه گچهای رنگی روی تخته سیاه کلاس بهترین تجربه کودکی ها و نوجوانیهایشان را ساخته است. در اینکه پیشرفت و سرعت علم و تکنولوژی دنیای امروز را احاطه کرده است شکی نیست، اما اینکه ردپای دنیای الفبای ساده روزگار قدیم هنوز هم در ذهن ها باقی مانده است، ماحصل احساس ناب و دستان توانمندی است که هر صفحه از کتاب های درسی آن روزها را در عین سادگی، جذاب به تصویر کشیدند. نشستن پای صحبت های آیدین آغداشلو، هنرمند نامدار ایرانی که دستی نیز در تصویرگری کتابهای درسی داشته است حکم گوهری را دارد که به صفحه ما زینت بخشیده است.
آغداشلو به دههها پیش باز میگردد و سخن را از آن سالهای دور آغاز میکند: «در مورد کتابهای درسی همان سالهایی که من درس میخواندم، میتوانم بگویم که اشکال قابل توجهی نداشتند و نقاشیهایی ساده و ابتدایی، تصاویر کتابهای درسی را تشکیل داده بودند. واقعیت این است که آن روزها این جنبه که میتوان با تصاویر ارزنده متن را تقویت کرد به هیچ عنوان مورد نظر نبود و آنقدر که برای متن اهمیت قائل میشدند به تصویر اهمیت داده نمیشد. اما خوشبختانه این یکنواختی و کسالت باری همیشگی نبود، خوب به خاطر دارم سال آخر دبیرستان که بودم، عمر کتابهای یکنواخت، تک رنگ و بدون تنظیم صفحهها و تصاویر جالب و جذاب به سر آمد و دیدگاه جدیدی با تأثیر از کتابهای درسی خارج از ایران اهمیت پیدا کرد به طوری که بر همین اساس سفارشهای متنی داده میشد. در حقیقت اواخر دهه 30 شمسی، سازمان کتابهای درسی تأسیس و بخش بصری در آن مستقر شد که به دنبال آن برای کتب درسی به تصویرگران ارزندهای چون استادان زمان زمانی و پرویز کلانتری سفارش تصویرگری داده شد. آن روزها کارها بشدت دقیق و جدی دنبال میشد و استادانی چون زمان زمانی نقاشیهای باارزشی با موضوعات حماسی تاریخی میکشیدند که همین همراهیهای حساب شده منجر به گسترش کار سازمان کتابهای درسی و بهبود وضعیت کتابهای درسی شد.»
آیدین آغداشلو با مرور سالهای دور افزود: «از این برهه زمانی که کمی به عقبتر باز گردم به کودکیام میرسم که نقاشی میکشیدم و از آنجا که به مطالعه علاقهمند بودم برای خودم کتابخانهای داشتم که کتابهای درسی نیز جزو کتابهای موجود در آن بود ولی از آنجا که نمیتوانستم تصاویر یکنواختشان را تحمل کنم، برای جلد اغلب آنها تصاویری را طراحی میکردم و برای داخل کتابها نیز متناسب با متنهایی که وجود داشت تصاویری را روی برگههای کاغذ میکشیدم و لابه لای صفحات میچسباندم.»
به قول خودش از همان نوجوانی تحمل زشتی را نداشت و هیچ نوع عوامزدگی را تحمل نمیکرد، این همان ویژگی است که هنوز هم با او همراه است. آن روزها گمان نمیکرد روزی از راه برسد که در تغییر تصاویر کتب درسی نقشی داشته باشد اما میگوید: «وقتی بهعنوان گرافیست سفارش کشیدن تصاویر کتابهای درسی را برعهده گرفتم خوشحال بودم که آرزوهای دوران مدرسهام در حال تحقق است. از خانوادهای بافرهنگ بودم، پدرم مهندس و طراح بود و کاریکاتور میکشید، در نقاشی به من فضا میداد و این علاقه در وجودم شکل گرفت و با اینکه میتوانستم مانند بسیاری از فرزندان خانوادههای اهل فرهنگ که پیشه و علاقه پدرشان را دنبال نمیکنند از این مسیر دور شوم، اما خوشبختانه اینطور نشد وتمام زندگیام با رنگها و طرحها عجین شد، البته باید بگویم بسیاری از هنرمندان بزرگ آن دوران، در میان خاطرات و حرفهای خود اشاره کرده و میکنند که به دلیل علاقهمندی به دنیای تصویر نه تنها تشویق نمیشدند که خانوادهها تنبیهشان نیز میکردند، اما آنها نیز از میان همین فضای تنگ و تاریک به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کردند.
تحول عمیق
«گروه قابل توجهی از هنرمندان تراز اول آن دوران یعنی دهه 30 شمسی، کشیدن تصاویر کتب درسی را بر عهده داشتند که از مهمترین آنها میتوانم به مرحوم علی اصغر محمودی و تعداد زیادی از هنرمندانی اشاره کنم که در قید حیات نیستند.» با خنده ادامه داد: از آن جمع ارزشمند عجالتاً بنده در قید حیات هستم. این را هم به این خاطر میگویم که در 18 سالگیام توانسته بودم در تصویرگری حرفی برای گفتن داشته باشم، از اینرو از سوی یک مؤسسه گرافیکی سفارش 6 تصویر مهم را برای کتاب تاریخ سال آخر دبستان (نوشته مرحوم محمد ابراهیم باستانی پاریزی) گرفتم که پیش از من توسط آقایان زمانی و کلانتری کشیده میشد به همین دلیل من تنها کسی نبودم که این مسئولیت را عهده دار بودم اما جزو نخستینهایی هستم که پس از ارائه طرح و نمونه اولیه، بهطور جدی و با دقت و انگیزه بالا سهم خود را در 6 صفحه پرکار با موضوعات دقیق و تاریخی ادا کردم، ضمن اینکه پول خوبی هم دریافت کردم که با آن به قصد دیدن موزه بریتانیا به سفر خارجی رفتم. این وضعیت ادامه پیدا کرد تا اینکه در دهه 40 تحول اساسی تری در دنیای تصویر و گرافیک رقم خورد و تصویرگری اهمیت بیشتری پیدا کرد و تصویرگری قابل توجه برای کتابهای درسی، با رسمیت پیدا کردن کار گرافیک در ایران مقارن شد.
در این میان عبدالرحیم جعفری- بنیانگذار انتشارات امیرکبیر – با سازمان کتابهای درسی قرارداد بست تا به این ترتیب جلد هر کتاب تصویر خاصی داشته باشد، در حالی که تا پیش از آن اینگونه نبود و جلد کتابها رنگهایی غمزده و کسالت بار داشتند و با اتفاق مهمی که مرحوم جعفری رقم زد، قالب و شکل کتابهای درسی جذاب و پر از رنگ شدند که باید از این بدعت به نیکی یاد کرد، ضمن اینکه همراهان این ایده افراد ارزشمندی بودند که خطر کردند و با وجود سرمایهگذاری عمیقشان بعدها به ناحق مورد پرس و جو قرار گرفتند. این افراد شکل کتابها را با تحول رو به رو ساختند، زیرا تا آن زمان کتابهای درسی بدون جذابیت و با تکیه کامل بر محتوا ارائه میشد، اما با تحولی که صورت گرفت کتابها به قدری تغییر کردند که برای مثال با گشودن کتاب تاریخ دوره دبستان تصاویر متعددی از آثار هنری هر دوره در آن دیده میشد که بسیار متنوع و جذاب بودند، از اینرو در آن سال اتفاق بسیار مهمی رخ داد که بیزاری از درس، مشق و مدرسه را تقلیل داد، البته این کاری بود که از سالها قبل از آن در خارج از ایران انجام میشد در صورتی که کتب درسی دهههای 20 تنها کاغذهایی بودند که روی آنها متن چاپ شده بود، مگر اینکه کتابهایی چون ریاضی آن هم به اقتضای شکلهای لازم که بر صفحات اضافه میشد وگرنه جایگاه خاصی برای تصاویر قائل نبودند.
آغاز شیرین
«تصاویر کتابها چندان پیچیده نبود، اما در عین سادگی بسیار تأثیرگذار بودند به همین خاطر برای آنهایی که آن زمان درس میخواندند حس و حال خوبی را که از آن تصاویر میگرفتند نمیتوانند با تصاویر کتابهای امروز قیاس کنند، چرا که جذابیت را در سادگی میدیدند. از اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 به بعد گرافیک معاصر ایران و گرافیستهای ایرانی متولد شدند که بالطبع سادگی آثار آن دوران با همین نوظهور بودن در ارتباط بود. این در حالی است که برخی از این تصاویر با ایده تصویرگر طراحی میشد که بالطبع نیازمند مطالعه فراوان بود و برای من که خود را یک نقاش تاریخی میدانم بسیار جذاب بود، زیرا خود را در آن برهه احساس میکردم و در نقاشی هایم دقت و جزئیات کافی را به کار میبردم.» آغداشلو از آن دوره بهعنوان «دوره خطر کردن آغاز» یاد میکند، همین موضوع را دلیل جسارتش برای پذیرش این مسئولیت مهم میداند؛ دورهای که بعد از سال 1332 که پول نفت به ایران سرازیر شده بود، فضای فرهنگی آرامآرام در حال شناخته شدن بود و رونق سیاسی و اقتصادی به وجود آمده بود همان رونقی که بعدها از مسیر خودش پرت افتاد.
تمام کارهایی که در حوزه کتابهای درسی انجام دادم در دوره جوانیام و پیش از انقلاب، بهدلیل اعتمادی بود که دوست قدیمیام محمد احصایی به من داشت و شاید آن سفارشها بدون اشاره و هماهنگی او به من داده نمیشد.برای همه این 6 طرح نمونه اولیه با نهایت دقت تهیه کرده بودم و سپس سفارش گرفتم و پس از آن هم با کار کردن در مؤسسهای که بهعنوان گرافیست در آنجا مشغول بودم به همراه مرحوم علیاصغر معصومی در حدود 400 جلد با طرحهای اختصاصی تهیه کردیم که اوایل دوره بعد از انقلاب تعدادی از آن طرحها که نقاشیهای ساده خطی با قلم فلزی و مرکب کشیده شده بود در کتب درسی تکرار شد و وقتی به فرزندانم املا میگفتم یا در انجام تکالیفشان آنها را راهنمایی میکردم با دیدن تصاویری که خودم کشیده بودم احساس خیلی خوبی به من دست میداد و البته فرزندانم هم از این بابت احساس خیلی خوبی داشتند، اما پس از آن، مسئولان وقت، هنرمندان خاص خودشان را پیدا کردند و سفارتشان ر ا به آنها ارائه کردند.
نقاشی دلبرانه
وی با اشاره به اینکه کارهای محولهاش را در نهایت توان انجام میداده است، به اتفاق غیرمنتظرهای که در مورد تصاویرش اتفاق افتاد، گفت: سالها بعد از اینکه دیگر تصویرگری کتابهای درسی را بر عهده نداشتم بسیار اتفاقی یکی از طرح هایم برای خرید به دستم رسید و من که از دیدن آن تصویر بشدت متعجب شده بودم تمام مبلغ در نظرگرفته شده را پرداخت کردم و آن تصویر را که حمله اسکندر به ایران، سنگهایی که بر سرشان ریخته میشد و «آریو برزن»- سردار ایرانی - را که سعی میکرد سد سپاه اسکندر شود نشان میداد، خریداری کردم که بعدها نیز در کتاب نقاشی هایم به چاپ رسید. البته خیلی دوست داشتم که هر 6 طرح را میداشتم اما همین یک طرح هم جای خوشحالی برایم دارد و روی دیوار خانه نصبش کردهام و هر زمان که به آن نگاه میکنم میبینم همچنان نقاشی خوبی است و شاید اگر همین حالا هم قرار بود آن تصویر را بکشم تصویری بهتر از این نمیکشیدم.
زندگی در حوضچه اکنون
«اگر بخواهیم کیفیت کتب درسی امروز را و جذابیت و دلپذیر بودنشان را بررسی کنیم، باید با کتابهای درسی دهههای قبل مقایسه شوند اما از آنجا که مدتهاست این کتابها را ورق نزدهام نمیتوانم در این خصوص نظری بدهم با این حال با دانستن اینکه چه افرادی و با چه هدف و انگیزهای برای تصویرگری انتخاب شده در قالب یک مقایسه موازی، میتوان موفقیت و عدم موفقیتها را تشخیص داد، اگرچه انجمن صنفی طراحان گرافیک باید محققان مربوطه را برای این مهم در نظر بگیرند تا بیطرفانه آثار امروز و دیروز را قیاس کنند.» درست است که آغداشلو مقایسه آثار گذشته و امروز را دلیلی برای نظر دادن در مورد جذابیت تصاویر کتابهای درسی میداند اما واقعیت این است که گرافیک نوظهور آن دوره، به قدری تأثیر بر جای گذاشت که بسیاری از میانسالان و پا به سن گذاشتههای امروز هنوز هم با مرور آن روزها دلشان غنج میرود، اما حالا که گرافیک دنیایی گسترده به خود دیده است آیا باز هم کتابهای درسی به همان جذابیت و ماندگاری است و از همه مهمتر اینکه با وجود پیچیدگیهای امروز که با گذشتههای ساده بسیار متفاوت است آیا آن تصاویر ساده برای کودکان و نوجوانان امروز جذابیت دارد. آیدین آغداشلو هنرمند شناخته شده هنر نوگرا و معاصر ایران در این باره میگوید: پاسخ به این سؤال را باید در قدرت پرتاب و قوت دستی که آن آثار را در قلب و ذهنها پرتاب کرده است یافت. این را به این خاطر میگویم که فردی مثل مرتضی ممیز فرد بسیار بااستعدادی بوده است که به احتمال قوی آثاری را به وجودآورده که برای سالهای سال همچنان نافذ و دلپذیر خواهند ماند، این در حالی است که در آثار گرافیکی امروز اگر قرار باشد شلختگی، بیاطلاعی و رفع تکلیفی که ذات دنیای امروز است بر آنها سایه بیندازد و با کمک اینترنت و امکانات متعدد انجام شود بعید میدانم همان جذابیت سابق را به همراه داشته باشد. با وجود این، نمیخواهم بگویم به طور حتم باید مشقت کشید تا موفقیت کسب کرد اما بدون شک هر مهمی که به سادگی یا با کمک فناوریهای تسهیلکننده امروز تهیه شود، به قطعیت نمیتوان در مورد ماندگاریاش سخن گفت.
او نمیداند ورای آثارش چه پیامی به مخاطبانش رسیده است، چراکه پیگیر این موضوع نبوده، اما به قول خودش یک چیز را خیلی خوب میدانست. «همواره میخواستم تصویرگری دقیق و با جزئیاتی را ارائه دهم. با خودم میگفتم اگر بخواهیم میتوانیم مانند تصویرگران بزرگ دنیا باشیم و موضوعات خودمان را تصویر کنیم و همین موضوع بود که به من احساس غرور میداد وقتی بهعنوان جوان ایرانی تصویرگری کتاب تاریخ سرزمینم را بر عهده داشتم و دیگر مانند سابق مصرفکننده نبودیم.
او که بعد از دهه 40 و روزهای طلایی کارش، تصویرگری برای کتابهای درسی را تکرار نکرده است و به قول خودش اهل ارزشگذاری حاکی از غیظ یا ستایش بیپایه را تعقیب نکرده و ارزشگذاری منصفانه را میپسندد. از سال 1365 گرافیست نبوده است و به نقاشی روی آورده به همین خاطر است که میگوید: «در این سالها همیشه میان نقاشی و گرافیک در آمد و شد بوده ام. از سنین کم به استخدام مؤسسه گرافیک درآمدم و بعد از انقلاب نیز به ناچار گرافیست بودم و کمی که گذشت و آسودهتر شدم نقاشی همه دنیای من شد. حالا هم که تنها به اکنون فکر میکنم و هرچه بیشتر پا به سن میگذارم آینده برایم کمرنگتر و بیمعنیتر میشود.»