در یک بازه زمانی سه، چهارماهه، سطح پوشش آموزشی برای دوره دبستان سه عدد گوناگون، ٣/٩٨ و ٤٥/٩٨ صدم و ٩٩ درصد اعلام شده است. در خوشبینانهترین حالت- یعنی پوشش ٩٩ درصدی- و با درنظرگرفتنِ شمار دانشآموزان این دوره در کشور که - بنابر گفته زرافشان، معاون وزیر آموزشوپرورش در آغاز مهرِ ٩٤ - «هفت میلیون و ٢٦٦ هزار و ٩١ دانشآموز» است، ٧٢هزارو ٦٦١ دانشآموز از پایهایترین آموزشها بازمیمانند که بیگمان عدد شگفتآوری است! و بدبینانه، این عدد به ٩٤هزار و ٤٥٩ نفر میرسد که از آن فاجعهآمیزتر خواهد بود.
شرمندگی این شمار دانشآموز بازمانده از آموزش تنها بر دوش دولت و تیم آموزشی کنونیاش نیست، بلکه بر گردن بیتوجهی کلی به نهاد آموزش بهویژه در دوره دبستان در همه دورههاست. گرچه درصدها، ناچیز به چشم میآیند اما با توجه به شمارِ کودکان آماده برای آموزش، این درصدهای ریز، واقعا تکاندهنده و شگفتآور میشوند. به این بیندیشیم که با گسترش فناوریهای سده کنونی و آسانشدن پیوندهای منطقهای و جهانی، باز هم دستکم هرسال بیش از ٧٢ هزار کودک از داشتن پایهایترین آموزشها و آن هم تنها در دبستان محروم میمانند!- تازه برپایه آمارهای رسمی! ناگفته نماند که بهترین آمار پوشش آموزشی مربوط به دوره دبستان است! اگر این درصدها را بر آمارهای دانشآموزان بازمانده از آموزش در دورههای متوسطه اول و دوم نیز گسترش دهیم شرایط نگرانكننده خواهد بود.
اما در این زمینه رویکردهای تازه نهادهای رسمی مانند یونسکو و سازمانهای مردمنهاد جهانی درخور درنگ است که البته گاهوبیگاه آن را به گوش سیاستمداران کشورها میرسانند. یکی از این گوشزدها سفارش نامهای بود که ١٦ نهاد مدنی- آموزشی جهان از جمله کمپین جهانی برای آموزشوپرورش، ei (آموزش جهانی)، ANCEFA (کمپین شبکهبندی آفریقا در آموزش همگانی) و... در شصتوهشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، به سران کشورهای شرکتکننده دادند تا آنها را به توجه بیشتر به حق برخورداری از آموزش فرابخوانند.
در بند سوم این سفارش نامه با عنوان «حق برخورداری از آموزش با تولد آغاز میشود و مادامالعمر است» میخوانیم: «آموزش باید در سطح ملی، چه در محیطهای روستایی و چه شهری، در فضایی امن و با شرایط و زیرساختهای شایسته، بدون هیچ مانع جغرافیایی، تبعیض یا ماهیت اقتصادی فراهم و در دسترس باشد. این دسترسی در سراسر چرخه آموزش باید بهگونهای برابر انجام گیرد. حق آموزش، نخستین روزهای کودکی، دبستان، دبیرستان، فنی و حرفهای و آموزشهای دانشگاهی را شامل میشود.
افزونبراین سوادآموزی و آموزش بزرگسالان با چشماندازی از یادگیری در همه عمر را نیز دربر میگیرد. بهرسمیتشناختن اینکه برخورداری از حق آموزش از زمان تولد آغاز میشود، به تقویت و پاسداشت حقوق کودک و دیگر حقوق وابسته به آن یاری میرساند. اراده سیاسی برای پاسخگویی به همه مراحل و ابعاد حق آموزش، باید بهگونهای شفاف در برنامههای آموزشی و توسعه پس از سال ٢٠١٥ توضیح داده شود. درعینحال باید در آن برنامهها و راهکارها، اهمیت برقراری پیوند میان آموزشهای رسمی و غیررسمی مورد تأکید قرار گیرد».