زمانی که در مورد معدود بودن نقش آفرینی زنان در عرصه های ریاضی، علوم و تکنولوژی (STEM) صحبت به میان می آید، ذهن بسیاری از مردم به این سمت گرایش می یابد که لابد زنان استعداد، هوش و توانایی کمتری در درک ریاضیات و علوم دارند. گرچه در دهه های اخیر فعالیت های گروه های فمینیستی از یک طرف و به دست آمدن فرصت های شغلی و تحصیلی بیشتر (بعد از جنگ جهانی دوم) در کشورهای غربی برای زنان، فرصت کار و تحصیل تقریبا برابر را به همراه داشت و راه را برای ورود تعداد روزافزونی از زنان به عرصه های علمی و تکنولوژیکی فراهم کرد و بسیاری از باورهای رایج قدیمی را کنار زد با این حال هنوز هم کارشناسان، براین باورند این تساوی به طور کامل به دست نیامده است و هنوز زنان در ریاضیات، علوم و تکنولوژی در رقابت با مردان ناموفق تر هستند.
بسیاری این جاماندگی زنان در عرصه های علم و تکنولوژی را ناشی از وجود تبعیض در قوانین و یا تبعیض در استخدام و به کار گیری زنان می دانند اینکه نهایتا مردان هستند که برای تصدی مشاغل سطح بالا و موقعیت های شغلی، تحصیلی و تحقیقاتی رده بالا در ریاضیات، علوم و تکنولوژی برگزیده می شوند و زنان با نوعی از "تبعیض در گزینش" رو به رو هستند. گرچه این تعبیر تا حد زیادی درست است اما نتایج یک تحقیق به تازگی جنبه ی تازه ای را نیز گشوده است و نشان می دهد تبعیض علیه زنان، بسیار ساختارمندتر از آن است که تنها در عرصه گزینش و استخدام به میان آید.
ویکتور لاوی1 و ادیت سند2 دو محقق برجسته، تحقیقی را در مجله پژوهش اقتصادی ملی3 به چاپ رسانده اند که حاصل تحقیقات آنها در مدارس در سال 2002 بود. محققان سه گروه متفاوت از دانش آموزان را از سال ششم تا پایان دبیرستان مورد پایش قرار دادند. در هر نوبت دانش آموزان باید دو امتحان در ریاضیات، ادبیات و زبان انگلیسی می دادند نتیجه یک امتحان توسط معلم های خودشان که هویت آنها را می شناختند، ارزیابی می شد و نتایج امتحان دوم توسط معلم های دیگری که از هویت امتحان دهندگان بی اطلاع بودند.
نتایج تحقیق نشان داد که تنها در امتحان ریاضی، دخترانی که توسط معلم های خودشان مورد ارزیابی قرار گرفته بودند نمرات بسیار پائین تری کسب کرده بودند در حالیکه همان برگه امتحانی در دست معلم هایی که از هویت دانش آموزان اطلاعی نداشتند، نمرات بالاتری گرفته بودند. به عبارت دیگر معلم ها زمانی که جنسیت دانش آموزان را می دانستند، به طور ناخودآگاه این آگاهی را در نحوه ارزیابی عملکرد دانش آموزان دخالت می دادند. جالب اینجا بود که این نتایج در دو درس ادبیات و زبان انگلیسی وجود نداشت یعنی جنسیت نقشی در ارزیابی علمکرد تحصیلی دانش آموزان دختر یا پسر در امتحانات زبان و ادبیات نداشت اما در ارزیابی عملکرد ریاضی دانش آموزان، جنسیت عامل تعیین کننده ای به شمار می آمد.
پی زی مایر4، استاد زیست شناسی دانشگاه مینه سوتا- موریس در این باره می گوید این تفاوت فاحش به این معناست که در ذهن معلم ها یک سوگیری ناخودآگاه نسبت به عملکرد دختران و پسران در امتحانات ریاضی وجود دارد به عبارت دیگر معلم ها باور دارند پسران به طور ذاتی عملکرد بهتری در ریاضیات دارند و یا ریاضیات یک مبحث کاملا پسرانه است. اما این سوگیری در سایر دروس همچون ادبیات یا زبان که کسی از قبل آن را در حیطه تخصص پسران قرار نداده است، وجود ندارد.
دلیل دیگری که پشت این سوگیری وجود دارد، به وجود یا عدم "استعداد ذاتی5" تعبیر می شود. در سال 1966، رابرت روزنهال6 و لنور جاکوبسن7، 20% از دانش آموزان یک مدرسه را به صورت تصادفی انتخاب کردند و به معلم های این افراد اعلام کردند که این کودکان در آزمون "استعداد و نبوغ ذهنی" عملکرد درخشانی داشته اند (که در واقع چنین نبود). نتایج تحقیق نشان داد صرف ادعای اینکه این کودکان نبوغ ذاتی دارند، سبب شد که معلم ها رفتار و انتظار بالاتری از این کودکان داشته باشند و این تغییر نگرش در مورد این کودکان منجر به تغییر برخورد معلم ها شده و تشویق و گرایش مثبت به این کودکان را در ذهن آنها ایجاد کرده بود. جالب این بود که وقتی معلم ها باور داشتند یک دانش آموز استعداد و هوش بالایی دارد، این برداشت به طور ناخودآگاه به کودک منتقل می شد و او نیز از خود تلاش بیشتری نشان می داد و حتی در تست بهره هوشی نمرات بالاتری از قبل کسب می کرد.
به این پدیده در روان شناسی، "اثر پیگمالیون8" می گویند. اثر پیگمالیون توضیح می دهد که برداشت و قضاوت دیگران نسبت به ما در عملکرد ما موثر است برای مثال اگر معلمی یک کودک را کند ذهن بداند، این برداشت، بر ذهن و رفتار دانش آموز نیز اثر می گذارد و او خود را کند ذهن می داند و دیگر تلاشی برای تغییر وضعیت خود نمی کند. اما بالعکس اگر معلم کودکی را تیزهوش و با استعداد بداند این اثر سبب می شود دانش آموز نیز نگرش مثبتی نسبت به خود پیدا کند و سطح انتظار از خود را بالاتر ببرد.
اگر از توضیح اثر پیگمالیون برای تشریح تحقیق مذکور استفاده کنیم در میابیم که اثر پیگمالیون یعنی نگرش مثبت نسبت به عملکرد پسران در ریاضیات سبب باور پسران به توانایی های ذاتی خود در ریاضیات می شود و به آنها اعتماد به نفس می دهد این در حالی است که دقیقا همین اثر به طور منفی بر دختران اثر نامطلوب دارد و نگرش و برداشت منفی و تحقیرآمیز نسبت به عملکرد دختران در ریاضی، سبب می شود که دختران به طور ناخودآگاه از همان اوان طفولیت و سالهای ابتدایی تحصیل نسبت به توانایی و استعداد خود در درک و محاسبات ریاضی شک کنند و اعتماد به نفس کافی برای ورود به عرصه ریاضی و تکنولوژی را از دست بدهند.
باید دقت کرد که راه حل این نیست که برای تشویق دختران، ابزار و وسایل علمی صورتی رنگ بسازیم (میکروسکوپ صورتی، ذره بین صورتی، پرگار صورتی). مهم این است که این تبعیض ساختاری و ذهنی را نسبت به توانایی و قابلیت های زنان و مردان در تمام زمینه های علمی، فنی و آموزشی تغییر بدهیم. باید توجه کنیم که دراین تحقیق تمام معلم هایی که دانش آموزان را مورد قضاوت قرار داده بودند، همگی زن بودند و این چقدر خطرناک است که ذهنیت منفی و عدم باور به توانایی ها در خود زنان نهادینه است و چقدر برای تغییر نگرش جامعه -چه زنان و چه مردان- باید تلاش کرد.