اگر از یک کودک چهار یا پنج ساله بپرسید که چرا دوست دارد به مهدکودک برود، در پاسخ احتمالا خواهد گفت، برای اینکه شمردن یاد بگیرد، نقاشی بکشد و مهم تر از همه با دوستانش بازی کند. مطمئنا کمتر کودکی هست بدون اینکه تحت تاثیر صحبت های والدینش قرار گرفته باشد به مواردی همچون یادگیری زبان، خواندن و مشق نوشتن اشاره کند. در عمل چنین است که کودکان به خصوص در سنین پیش دبستانی و دبستان، اهمیت بسیار زیادی به بازی می دهند و این غیر طبیعی و ترسناک نیست.
بسیاری از والدین، شکایت می کنند که فرزندشان بیش از اندازه بازیگوش و سر به هوا است. پای لوحه نویسی و مشق های شبش نمی نشیند، حوصله اش سر کلاس زبان سر می رود و مدام به فکر توپ بازی و عروسک هایش است. حقیقت این است که این نه کودکان بلکه والدین آنها هستند که غیر طبیعی رفتار می کنند. کودکان بالاخص در سنین پائین نیازی ذاتی و طبیعی به بازی و جست و خیز دارند این طبیعت یک کودک است که به دنبال بازی باشد و اینکه ما به زور بخواهیم ساعات مهمی از روزشان را صرف نوشتن مشق و کتاب و دفتر کنیم در واقع آنها را خیلی زودتر از آنچه فکر می کنیم، از درس و مدرسه دلزده و سرخورده می کنیم.
امروزه با گسترش هر چه بیشتر مراکز آموزش پیش دبستانی، بسیاری از والدین خود را تحت فشار اجتماعی احساس می کنند که باید کودکانشان را از سنین سه سالگی یا حتی کمتر در کلاس ها مختلف ثبت نام کنند در غیر این صورت حس می کنند که در وظایف پدری و مادری خود قصور کرده اند و اگر کودک یکی از بستگان یا همسایه ها، چند کلمه انگلیسی بر دهان بیاورد و یا الفبای فارسی را بخواند یا بنویسد دیگر والدینی که کودکشان چنین قابلیتی را کسب نکرده، آتش می گیرند و بر فشار خود برای آموزش کودکشان می افزایند. غافل از اینکه تحقیقات بسیاری در سراسر جهان، هر روز بیشتر و بیشتر میزان تاثیر آموزش درسی زودهنگام را بر کودکان زیر سوال می برند.
در مجموعه پژوهش هایی که آکادمی ملی پزشکی اطفال1 در امریکا منتشر نموده، متخصصان رشد و سلامت کودکان اساسا با شروع زودهنگام آموزش آکادمیک به کودکان مخالفت کرده اند. در یک نمونه از این تحقیقات بر روی مدارس ابتدایی و پیش دبستانی شهر سیاتل2 امریکا، مشخص شده که بیش از نیمی از مدارس سیاتل در برنامه روزانه خود کمتر از 20 دقیقه زمان آزاد یا زنگ تفریح برای استراحت کودکان در نظر گرفته بودند. شگفت اینکه میزان زنگ تفریح هر سال کمتر و کمتر شده و برنامه درسی مدارس فشرده تر می شود. متاسفانه این روند در مدارسی که در مناطق پرجمعیت، کم درآمد و با اکثریت جمعیت مهاجر یا رنگین پوست بیشتر مشاهده می شود. به این ترتیب مشخص شد که هر چه به سمت اقشار پائین جامعه حرکت می کنیم، برنامه درسی نامتعادل تر و فشرده تر می شود. این روند نشان می دهد که در کشور امریکا مدارس گران قیمت، مدت بیشتری را به بازی کودکان اختصاص می دهند و هر چه مدارس در بین اقشار ضعیف تر جامعه باشند، میزان زنگ تفریح و استراحت برای کودکان کم و کمتر می شود.
حال آنکه به نظر می رسد در جامعه ما وضعیت بالعکس است دست کم در مراکز پیش دبستانی هر چه این مراکز در نقاط فقیر نشین و ضعیف جامعه باشند، میزان ساعات آموزش درسی در آنها کمتر و ساعات بازی بیشتر است شاید دلیل این مسئله کمبود امکانات مالی و منابع انسانی مورد نیاز این مراکز باشد که برای پر کردن ساعات حضور کودکان در این مراکز، به جز بازی یا نقاشی، فعالیت جایگزین دیگری وجود ندارد اما هر چه مراکز آموزشی در نقاط شهری با درآمد متوسط رو به بالا قرار داشته باشند، فشار برای لحاظ کردن ساعات بیشتری برای آموزش آکادمیک بیشتر می شود و مراکز آموزشی پیش دبستانی و دبستان، افتخار خود را در پر کردن ساعات کودکان با انواع برنامه های آموزشی درسی از ریاضی گرفته تا زبان خارجه و خواندن و نوشتن می دانند.
همان طور که اشاره شد این مسئله در میان خانواده هایی که والدین تحصیل کرده هستند، نمود بیشتری دارد والدین در یک مسابقه نامرئی برای نشان دادن میزان توجه خود به سرنوشت کودکان قرار دارند و میزان تعهد خود را به تربیت فرزندان، با پر کردن ساعات زندگی کودکان با انواع کلاس های آموزشی خواندن و نوشتن، زبان خارجه و ریاضی پر می کنند. حتی ورزش و تربیت بدنی که یکی از مهم ترین ابعاد رشد متعادل در کودکان است امروزه به صورت تجاری، در آمده و والدین حس می کنند برای اینکه کودکشان از نظر جسمی نیز تربیت شود باید حتما در کلاس ژیمناستیک، شنا، باله یا ورزش های رزمی ثبت نام کند و ورزش را به صورت آکادمیک بیاموزد. این مسئله حتی در آموزش هنر نیز خود را نشان می دهد. یعنی دقیقا جایی که احساس و فکر آزاد و خلاق باید افسار قلم را در دست بگیرد و به خلق مافی الضمیر کودکان بپردازد، متاسفانه کلاسه کردن و برنامه ریزی خشک و منظم، جای خالی فضای باز و خلاق را پر کرده و کودکان را از لذت بردن از بازی، فکر و احساس آزاد محروم می کند.
چرا بازی مهم است؟
بازی نیاز کودک است. نیازی نیست بازی را به کودک آموزش دهید. کودکان به طور ذاتی و غریزی بازی را بلد هستند. بازی یکی از مهم ترین مراحل رشد کودک است. کودکان در هنگام بازی، به تمرین نقش های بزرگسالان می پردازند، دنیای اطراف خود را می کاوند و قوانین خود را وضع می کنند. کودکان هنگام بازی از دنیای درون خود پرده بر می دارند و ما را به درون ضمیر خود راه می دهند. افکار و احساسات خود را بروز می دهند شخصیت های دلخواهشان را می سازند و داستان های مورد علاقه شان را دنبال می کنند. بازی با همسالان نیز علاوه بر تمام این موارد، به کودکان در توسعه ورابط اجتماعی و تقویت هوش بین فردی کمک می کند. کودکان در زمان بازی با دوستانشان، قوانین و قواعد ارتباط با دیگران را می آموزند قهر و آشتی، دعوا و مصالحه، به کودکان فرصت تمرین مهارت های اجتماعی را می دهد و همدلی، نوع دوستی و همکاری به جهت رسیدن به یک هدف مشترک را می آموزد.
مهارت های اجتماعی در هنگام بازی با همسالان رشد می کند همین مهارت ها ست که اساس هوش عاطفی و اجتماعی کودک را بنیان می نهد و موفقیت او را در زندگی بزرگسالی تضمین می کند جایی که درس های فزیک و شیمی، فراموش شده باشد، باز هم توانایی صحبت کردن، برقراری ارتباط و دوست یابی به کمک بزرگسالانی می آید که در دوران کودکی فرصت تمرین مهارتهای اجتماعی را یافته اند.
خلاقیت، دیگر مزیت بازی است. کودکان نیاز دارند فرصتی برای تفکر خلاق داشته باشند خارج از چارچوب منظم و ساختارمند برنامه درسی، قوانین خود را ایجاد کنند و به دنبال کاری که دوست دارند بروند و جهان را کاوش کنند. در این زمینه صحبت مشهوری از آلبرت انیسشن وجود دارد که می گوید کودکان بهترین کاوشگران هستند. بازی فرصت کاوش و شناخت جهان اطراف را برای کودکان فراهم می کند.
بنابرآنچه گفته شد، پیشنهاد می کنیم به عنوان والدین، فرصتی را برای بازی آزاد و بی دغدغه فرزندانتان در نظر بگیرد و فارغ از آنچه شما به عنوان وجهه اجتماعی خود لازم می دانید، به پرورش خلاقیت و کنجکاوی کودکانتان توجه کنید. به عنوان آموزشگران نیز، اهمیت ساعات استراحت و زنگ تفریح را جدی بگیرید و از کم کردن زنگ ورزش و تفریح برای پرداختن به دروس عقب مانده و ساعات درسی فشرده اجتناب کنید.