آیا فعالیتهای فرزندتان در مدرسه ناامید کننده است؟ اگر نمیدانید چطور شور و شوق آموختن را در فرزندتان ایجاد کنید و او را به سوی پیشرفتهای آموزشی هل بدهید، از پیشنهادهای Zoe Evergreen استفاده کنید. Zoe یک روش تدریس خصوصی است که نویسنده آن با دانش آموزانی سروکار دارد که با آموزش و یادگیری مفاهیم مشکل دارند. نویسنده پس از یک دوره آموزش خصوصی به کودکان متوجه شد که والدین به هیچ وجه نمیتوانند بپذیرند که فرزندشان در آموزش مشکل یا ضعفی دارد. بنابراین او به خانوادهها یاد میدهد چطور این مساله را حل کنند و محیطی برای فرزندشان فراهم کنند تا کودک همواره دوست داشته شدن، حمایت و علاقه را در خانواده دریافت کند.
من اینجا از روش Zoe Evergreen برای درک بهتر شرایط کودکانی که عملکرد تحصیلی ضعیفی دارند استفاده کردهام. به نظرم خوب است با شروع سال جدید آموزشی به این نکتهها توجه کنید. همانطور که نویسنده این راهکارها میگوید آنچه فرزندتان با آن درگیر است، میتواند بهترین چیزی باشد که برای او اتفاق میافتد. پس همه چیز را بد نبینید و مثبت فکر کنید.
شاید او اصلا تنبل نباشد
در اولین روز آموزش خصوصی من معمولا متوجه میشوم که والدین برای توصیف وضعیت فرزندشان پس از شکست در یک مورد درسی او را «تنبل یا بیعرضه» توصیف میکنند. اما معمولا به کار بردن این برچسب فقط برای این است که والدین شکست و ناکامی فرزندشان را برای خود هضم کنند در حالی که مشکل او ممکن است چیزی به جز تنبلی باشد.
حق با شماست. او ممکن است در یک درس خاص اصلا خوب نباشد اما آنطور که شما تصور میکنید این بدترین اتفاق دنیا نیست. شاید این دقیقا بهترین چیزی باشد که میتواند برای او اتفاق بیقتد. این درست مثل این است که مچ پایتان بشکند و پس از یک دوره درمان و پیگیری پزشک به شما بگوید که این مچ هرگز مثل روز اول نخواهد شد مگر اینکه یک مجموعه تمرینهای سخت درمانی و فیزیوتراپی را انجام بدهید. اگر همت و اراده داشته باشید و پیگیر باشید میتوانید تمرینها را هر روز انجام بدهید و چه بسا یک روز مچ آسیب دیدهتان قویترین عضو بدنتان باشد.
همین اتفاق میتواند برای فرزندتان بیفتد. شما او را ضعیف میدانید یا فکر میکنید او در یک یا چند مورد خاص نمیتواند پیشرفت خوبی داشته باشد اما اگر او را در مسیر درستی قرار بدهید چه بسا او بتواند در همان مورد خاص موفقیتهای زیادی به دست بیاورد.
شاید این را ندانید اما افرادی که چالش و کشمکشهای کمی را تجربه میکنند و همه چیز به راحتی در اختیارشان قرار میگیرد بسیاری از مهارتها را نمیآموزند، آنها سخت کوش و صبور و با نظم و ترتیب نیستند و پشتکار کافی ندارند. اینها همه چیزهایی است که ما برای موفقیت به آن نیاز داریم.
عشق بدون قید و شرط
تنها دوست داشتنی که در آن هیچ شرط، قابلیت و کیفیت لحاظ شدهای وجود ندارد عشق والدین به فرزندشان است. تجربه به شما میگوید که در عشقورزی به دیگران همواره نیاز به ظرفیتهایی برای علاقهمندی داشتهاید اما همین حالا خاطره اولین زمانی را که فرزندتان را به آغوش گرفتنید به یاد بیاورید؛ شما او را بدون قید و شرط دوست داشتید اما عشق والدین هم به مرور زمان تغییر میکند. بعد از مدتی ممکن است فهرستی از دلایل دوست داشتن فرزندتان تهیه کنید؛ درست همانطور که در روابط دیگرتان به فهرستی از دلایل عشق ورزی نیاز دارید. خیلی از والدین این کار را میکنند و این اشتباه است. آیا عملکرد تحصیلی فرزندتان در میزان و نحوه عشقورزی اثری دارد؟ آیا شما فقط زمانی که او موفق و پیشرو است دوستش دارید؟ من والدینی را دیدهام که ارتباط آنها با فرزندشان به شدت به موفقیتها و ناکامیها وابسته است. اما این درست نیست. شما باید بتوانید یک رابطه عاطفی سالم و عمیق با فرزندتان ایجاد کنید، بدون اینکه او را با موفقیت یا ناکامیاش ارزیابی کنید.
سلامت عاطفی و عملکرد تحصیلی
پدر و مادرهای امروزی سعی میکنند هر روز عملکرد تحصیلی فرزندشان را با دقت زیادی بررسی کنند اما خود شما چه احساسی دارید اگر هر روز و هر لحظه رئیستان عملکرد و نحوه کارتان را ارزیابی کند و هر خطای شما را به اسم تنبلی، کمهوشی یا بیتوجهی بگذارد و دائما شما را یک کارمند سربه هوا یا نامرتب و بیحوصله بخواند؟ این تشبیهی از رابطه شما با فرزندتان است. اگر هر روز به جای لذت بردن از یک وعده شام، بازی کردن، خندیدن، ورزش کردن و تماشای یک فیلم فقط به نمره ریاضی، دیکته شب، درس شیمی و امتحان جغرافی توجه میکنید، سلامت رابطه عاطفی خود را به خطر میاندازید.
پیداکردن راه حل در کنار هم
عملکرد فرزندتان در مدرسه ضعیف است؟ نمرههایش فاجعه است و این شما را ناراحت میکند؟ بدون شک راهحلی برای این مساله وجود دارد و شما باید آن را در خانواده و با حمایتهای عاطفی خود از کودک پیدا کنید. یادتان باشد کودک اولین کسی است که متوجه این مشکل میشود و تلاش شما برای یادآوری اینکه «تو در درس خواندن مشکل داری»، کمکی برای حل مساله نمیکند. برای ایجاد انگیزه، یافتن راهحل و توجه به نیازهای کودک باید حامی کودک باشید. در ابتدا ممکن است کمکهای شما در یادگیری مفاهیم موثر باشد اما اگر احساس میکنید نیاز به کمکهای حرفهایتری دارید، به راحتی میتوانید این کمک و حمایتها را از طریق مدرسه و موسسههای آموزشی فراهم کنید.
اما در اینجا یک واقعیت ناخوشایند وجود دارد. پرداخت هزینههای یک معلم خصوصی دشوار است و همین مساله میتواند عاملی برای ایجاد فشار به کودک باشد تا به تنهایی مفاهیم را یاد بگیرد. شما نمیتوانید از کودکی که نتوانسته در زمان محدود مدرسه مفاهیم را یاد بگیرد بخواهید تا هر طور شده خودش را در درسها بالا ببرد. به جای انتقاد از کودک سعی کنید با کاهش برخی از هزینهها، هزینه پرداخت یک معللم خصوصی را تامین کنید. همچنین یادتان باشد که یادآوری این نکته که بقیه کودکان نیاز به معلم خصوصی نداشتهاند یا اشاره به پرداخت هزینههای معلم فقط احساس عذاب وجدان و ناکامی بیشتری ایجاد میکند و اصلا محرک خوبی نیست.
چند راهکار ساده و ممکن
ـ آیا کودک در نوشتن تکالیف مدرسه مشکل دارد و آن را ساعتها طول میدهد؟ وقت معینی را برای کمک به او در نوشتن تکالیف تعیین کنید. خودتان یا خواهر و برادر بزرگتر با صبر و حوصله او را تشویق به کار کردن کنید.
ـ آیا او مفاهیم را میفهمد اما امتحانش را خراب میکند؟ از معلم بخواهید تا فضای امنی برای امتحان فراهم کند یا نحوه سوالات را تغییر بدهد. این حق کودک شماست و بسیاری از معلمها متوجه این مساله میشوند.
ـ به شرایط محیط زندگی کودکتان توجه کنید. نیازهای او را درنظر بگیرید. کودکان تا زمانی که نیازهای عاطفیشان تامین نشود در مدرسه خوب عمل نمیکنند.
دنبال مقصر نباشید
خیلی از والدین صرفا برای ایجاد احساس مثبت در خودشان تلاش میکنند ضعف تحصیلی فرزندشان را ناشی از عملکرد نادرست مدرسه و معلمها بدانند. پیش میآید که مدرسه یا معلمی خوب عمل نکند اما این به معنای آن نیست که همیشه ضعف و ناکارآمدی فرزندتان به معلمها مربوط است. پیش فرض شما باید همواره این باشد که معلمها شغل خود را با علاقه انتخاب کردهاند و هدف اصلی آنها آموزش کودک است. نمیتوانید از یک معلم بخواهید شیوه آموزش خود را به خاطر فرزندتان تغییر بدهد بلکه باید دنبال راه حلی برای حل مشکل کودک باشید. معلمها و همه کسانی که در آموزش فرزندتان سهیم هستند، بیشترین تاثیر را در بهبود عملکرد تحصیلی فرزندتان دارند. بنابراین همیشه ارتباط درست و سالمی با آنها داشته باشید.
آخرین نکتهای که میتوانم در اینجا یادآوری کنم این است که کودک خود را مایه ظفر و پیروزی خودتان فرض نکنید. آنها اصلا کامل نیستند، نسخه کوچک شده شما نیستند اما آنها مقلدهای خوبی هستند. شما چگونه مشکلاتتان را حل میکنید؟ خوب یا بد فرزندتان از شما یاد میگیرد.