بسیاری از مردم آرزو دارند نابغه باشند اما باهوش بودن شرایط خاص خودش را دارد این طور هم نیست که باهوش بودن همیشه نکته مثبتی باشد. باید بدانیم که باهوش ها هم مسائل و چالش های خاص خودشان را دارند. ار جمله مسائلی که افراد باهوش با آن رو به رو هستند تحصیل در نظام آموزشی است که برای افرادی با هوش متوسط طراحی شده است. بسیاری بر این باورند که باهوش ها افرادی هستند که به راحتی در مدرسه نمره عالی می گیرند و از همه جهت گل سر سبد کلاس و محبوب قلب ها هستند اما حقیقت این است که ممکن است حتی شرایط تحصیل برای بسیاری از نوابغ عکس این باشد.
افرادی که هوش بالایی دارند ممکن است از پیگیری تکالیف مدرسه کسل شوند و آنقدر از ریتم کند تحصیل و تدریس خسته شوند که نسبت به انجام تکالیف و امتحانات بی توجه و بی اعتنا گردند. برخی از افراد باهوش به دلیل آنکه در کلاس درس خسته می شوند، شروع به بی قراری و اخلال در نظم کلاس می کنند و اغلب برای معلم ها دردسر ساز می شوند حتی ممکن است معلمان، آنها را نه تنها باهوش ندانند بلکه نظری کاملا منفی نسبت به آنها داشته باشند. از این موارد در تاریخ نبوغ انسان کم نیست همه ما داستان زندگی توماس ادیسون و البرت انیشتن و بسیاری دیگر را به خاطر می آوریم که به دلیل کم کاری یا ضعف تحصیلی از مدرسه اخراج شده بودند یا اینکه معلم ها آنها را افرادی کودن و سر به هوا می شناختند. این مثال ها از زندگی واقعی شخصیت های برجسته تاریخ نشان می دهد که برداشت ما از درجه هوش و نبوغ انسان ها تا چه حد می تواند گمراه کننده باشد.
روان شناسان شناختی مدت هاست که در زمینه توانایی های افراد باهوش و چگونگی شکوفا کردن استعداد بالقوه آنان تحقیق می کنند. به تازگی گروهی از این کارشناسان نتایج تحقیقات خود را در زمینه عوامل شکوفایی نبوغ کودکان باهوش در نظام آموزشی منتشر کرده اند. در این نتایج کارشناسان روی دو عامل مهم تاکید می کنند. 1) سطح تفکر و 2) روش های آموزشی
تفکر سطح 1 و 2
در روان شناسی شناختی یکی از مهم ترین زمینه هایی که در شناسایی نحوه تفکر انسان وجود دارد تقسیم تفکر به دو سطح ابتدایی و پیشرفته است یا به اصطلاح سطح 1 و سطح 2. در تفکر سطح 1، مغز رفته رفته می آموزد که سریع، فعال و سطحی عمل کند یعنی در این سطح، مغز به سرعت واکنش نشان می دهد و با توجه به یک سری داده های اولیه و تفکرات سطح پائین (کمتر پردازش شده یا خو گرفته شده)، در کمترین بازه زمانی ممکن عکس العمل نشان می دهد. این سطح از تفکر برای کمک به واکنش سریع به محرکهای مختلف محیطی مناسب است. واضح است که این سطح ازر تفکر در میان انسان هایی که هوش بالای دارند سرعت بیشتری دارد و این افراد به سرعت قدرند پردازش های اولیه و سطح پائین را در مغز خود انجام دهند و به محرک های مختلف پاسخ سریع و مناسب دهند.
اما تفکر سطح 2، به تفکر پیشرفته و عممیق انسان گفته می شود این نوع تفکر چندان سریع عمل نمی کند و برای پردازش و تحلیل اطلاعات و انتخاب پاسخ مناسب نیاز به زمان بیشتری دارد. این نوع از تفکر پیچیده تر و عمیق تر است و نیاز به برقراری ارتباط با ساختارهای مختلف اطلاعات و بازنمایی داده ها در ساختارهای مغزی دارد بنابراین سطح دوم تفکر نمی تواند به سرعت عمل کند و برای بهترین پاسخ، نیازمند صرف وقت و درگیر شدن فعال مغز در فرایندهای ذهنی پیشرفته است.
محققان علوم شناختی که در حوزه رفتار انسان های باهوش مطالعه می کنند تاکید دارند برای آنکه یک کودک باهوش در کلاس درس خسته و کسل نشود و بتواند به بالاترین میزان شکوفایی نبوغ و استعداد خود دست یابد باید از سطح تفکر 1 به تفکر سطح 2 حرکت کند. واضح است که برای تسهیل و تسریع چنین حرکتی، نیاز است که برنامه درسی بر پایه درگیر کردن ذهن دانش آموزان در فرایند های پیشرفته فکری طراحی شده باشد و کودکان را به تفکر و کلنجار رفتن با مطالب آموزشی وادار کند در غیر این صورت تاکید و ماندن روی فعالیت های سطحی از قبیل حفظ کردن و توضیح دادن نمی تواند سیستم تفکر سطح 2 را فعال کند و دانش آموزان نخبه را به سرعت خسته و دلزده می کند.
طراحی دروس با توجه به تفکر سطح 1 و 2
محققان معتقدند برای آنکه تصویر روشن تری از فعالیت های آموزشی مناسب با سطح تفکر سطحی و عمیق پیدا کنیم بهترین نمونه برای ما، طبقه بندی شناختی بلوم است. طبقه بندی شناختی بلوم شامل شش سطح از شناخت است که از حافظه، فهم، کاربرد، تحلیل، ترکیب و نقد تشکیل شده است. البته کارشناسان در سال 2001 با استفاده از دانش جدیدی که در این حوزه به دست آمده طبقه بندی بلوم را به روز کردند و امروزه نسخه تصحیح شده طبقه بندی شناختی بلوم شامل این مراحل است: حافظه، فهم، کاربرد، تحلیل، ارزشیابی و آفرینندگی. در این طبقه بندی، مراحل حافظه و فهم جزو تفکر سطح 1 و مراحل کاربرد، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و آفرینندگی جزو تفکر سطح 2 شمرده می شوند.
روان شناسان آموزشی بر این باورند که طراحی دروس باید شامل تمام این مراحل باشد یعنی نه تنها حافظه و به یاد سپردن مطالب درسی در جای خود اهمیت دارد اما دروس باید از حافظه محوری خارج شده و به سطوح بالاتر شناخت برسند بنابراین فعالیت های درسی باید ذهن دانش آموزان را با عملیات پیشرفته ذهنی از قبیل تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و خلاقیت درگیر کنند. کودکان باهوش با استفاده از فعالیت هایی که تفکر سطح 2 را در آنها پرورش می دهد می توانند از روزمرگی و خستگی در کلاس درس خارج شده و پتاسیل هوش و استعداد خود را به ظهور برسانند.