سرپرست دانشگاه جامع علمی -کاربردی و رئیس دانشگاه فنی و حرفهای در گفتوگو با <ایران>:
در کشورهای توسعه یافته نظام آموزشی کاربردی و مهارتی از جایگاه ویژهای برخوردار است و مراکز صنعتی، افراد را براساس توانایی و مهارت استخدام میکنند، با این همه تب مدرکگرایی در کشور ما تمایلی به تحصیل در دانشگاههای کاربردی باقی نمیگذارد، از طرف دیگر صنایع، سازمانها و ارگانها نیز در استخدام افراد بیش از آنکه به توانایی آنها توجه کنند، مدرک دانشگاهی افراد را ملاک قرار میدهند که همین موضوع نیز بر رشد مدرکگرایی در میان جوانان افزوده است.
بر این اساس چندی است موضوع ارتباط صنعت و دانشگاه و لزوم توجه به آموزشهای مهارتی با جدیت از سوی مسئولان دولتی مورد تأکید قرار میگیرد و وزارت علوم نیز در همین راستا گامهای مؤثری برداشته است. از جمله این اقدامات، مدیریت متمرکز دو دانشگاه کاربردی و مهارتی کشور یعنی دانشگاه جامع علمی-کاربردی و دانشگاه فنی و حرفهای است که با هدف همافزایی و تقویت بیشتر این دو دانشگاه صورت گرفته است؛ دو دانشگاهی که به عنوان دوبال نظام آموزشی کاربردی و مهارتی شناخته میشود. در این زمینه با دکتر مسعود شفیعی، رئیس دانشگاه فنی و حرفهای و سرپرست دانشگاه جامع علمی- کاربردی به گفتوگو نشستیم که میخوانید.
به تازگی جنابعالی ریاست و سرپرستی دو دانشگاه کاربردی و مهارتی کشور (دانشگاه فنی و حرفهای و جامع علمی کاربردی) را عهده دار شدهاید. علت انتخاب شما برای این مسئولیت چه بوده است؟
علت آن میتواند تجربه چندسالهای باشد که در حوزه ارتباط صنعت و دانشگاه دارم، از زمانی که ریاست دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی امیرکبیر را بر عهده داشتم، به طور جدی پیگیر تحقق ارتباط صنعت و دانشگاه بودم؛ چرا که در کشورهای غربی دیده بودم که چطور ارتباط صنعت و دانشگاه توسط فارغالتحصیلان دانشگاهی و با کمک دانشگاهها محقق میشود. از این رو در نخستین گام، جمعی از فارغالتحصیلان رشته مهندسی برق را شناسایی و کمیته کارشناسی برق را در دانشگاه امیرکبیر تشکیل دادم تا ارتباط صنعت و دانشگاه در این دانشگاه شکل بگیرد و البته توفیقات بسیاری نیز به دست آمد. بعد از اتمام دوره ریاستم در دانشکده مهندسی برق، مشاور رئیس دانشگاه و مدیرکل ارتباط صنعت و دانشگاه شدم و تعامل صنعت و دانشگاه را به دلیل علاقه و اعتقادی که داشتم بسیار جدی و مستمر دنبال کردم. همچنین کنگرهای را تحت عنوان کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی راهاندازی کردم و نقش دولت در تعامل با صنعت و دانشگاه برای توسعه ملی را که در برنامه سوم توسعه هم به آن توجه شده بود محور قرار دادیم و تاکنون 17 کنگره تحت عنوان کنگره سراسری همکاریهای دولت، دانشگاه و صنعت برای توسعه ملی، برگزار شده است. از این رو بود که آقای دکتر فرجی دانا، وزیر وقت علوم به بنده مأموریت دادند تا ریاست دو دانشگاه فنی و حرفهای و دانشگاه جامع علمی کاربردی را برعهده بگیرم.
چه نیازی در نظام آموزش عالی کشور احساس شد که به سمت توسعه دانشگاههای مهارتی و کاربردی رفتیم؟
در نظام آموزشی، دو شاخه «نظری» و «مهارتی» وجود دارد. در کشور ما حوزه رشتههای نظری بسیار قوی است و بجز دو دانشگاه فنی و حرفهای و جامع علمی کاربردی بقیه دانشگاههای ما نظری و تئوری محور هستند. حتی برخی دانشگاهها که از ابتدا بنای تأسیس آنها آموزش فنی و مهارتی بود، نظری محور شدند مانند دانشگاه صنعتی امیرکبیر که هدف از تأسیس آن تربیت نیرو برای صنعت بود ولی میبینیم که به مرور زمان و رفته رفته این دانشگاه به سمت دانشگاه جامعی سوق پیدا کرد که دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دارد و فارغالتحصیلان این دانشگاه طرح و دورههای کارآموزی کمتری میبینند و متأسفانه در آن، تعامل با صنعت کمتر دیده میشود. در نتیجه نیاز ضروری احساس میشد تا به دو دانشگاه فنی و حرفهای و جامع علمی کاربردی که تنها دانشگاههای کاربردی و مهارتی هستند توجه جدی تری شود.
در کشور ما مقطع کاردانی بسیار مغفول مانده و دانشگاهها به سمت توسعه مقاطع تحصیلی در کارشناسی و بالاتر هستند. علت این امر چیست؟
در بدنه آموزش عالی نحوه ارتقا باید به صورت هرم باشد یعنی در قاعده، باید فرد ابتدا تکنسین باشد و بعد به سمت کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری برود، اما متأسفانه در کشور ما به دلایل مختلف، از جمله رشد مدرکگرایی مقطع کاردانی آن چنان که باید تقویت نشده و مورد استقبال قرار نگرفته است. دانشجویان کارشناسی ما بیشتر از کاردانی هستند در حالی که در کشورهای توسعه یافته به ازای هر کارشناس حداقل 3 دانشجوی کاردانی وجود دارد؛ متأسفانه موج مدرکگرایی آن چنان زیاد شده است که همه میخواهند مقاطع تحصیلی را پی در پی طی کنند. از این رو این هرم تحصیلی در نظام آموزشی کشور ما به شکل استوانه درآمده است و میبینیم که فارغالتحصیلان دانشگاه، نقش کمتری در بازار کار دارند و افرادی که در دانشگاه تربیت میشوند آن چنانکه باید، دردی از صنعت ما را دوا نمیکنند.
اشکال کار در این است که بلافاصله بعد از مقطع کاردانی به کارشناسی ناپیوسته ورود میکنند؛ در حالی که فرد کاردان نباید بلافاصله به سمت مدرک کارشناسی برود چراکه این کاردان نخست باید وارد بازار کار شود و چند سال کار کند و زمانی که احساس کرد نیاز به دانش افزایی دارد، وارد مقطع کارشناسی شود و بعد از دورههای مختلف گواهینامه کارشناسی بگیرد.
دانشگاه جامع علمی کاربردی و فنی و حرفهای با چه هدفی و از چه سالی آغاز به کار کردند؟
تأسیس دانشگاه جامع علمی کاربردی برمیگردد به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 69 و تلاشهای ارزشمند مرحوم ابتکار. ایشان اعتقاد به آموزش مسائل علمی به صورت مهارتی و کاربردی داشتند و میتوان ایشان را پدر معنوی این حرکت دانست. مرحوم ابتکار در این زمینه زحمات بسیاری کشیدند، البته افراد علمی برجسته دیگری هم قبل و بعد از انقلاب تفکرات کاربردی و مهارتی داشتند. به مرور زمان گستره فعالیت دانشگاه جامع علمی و کاربردی افزایش پیدا کرد تا جایی که در دولت نهم تصمیم بر این شد که دورههای آموزشی در مؤسسات، نهادها و وزارتخانهها تنها تحت پوشش دانشگاه جامع علمی و کاربردی برگزار شود. همچنین در سال 90 بر اساس برنامه پنجم توسعه تصمیم بر این شد که آموزشکدههای فنی کشور، یکپارچه و تحت عنوان دانشگاه فنی و حرفهای فعالیت کنند که امروز شاهد آن هستیم.
در حال حاضر بیش از 750 هزار دانشجو در 1057 مرکز علمی کاربردی مشغول به تحصیل هستند. در دانشگاه فنی و حرفهای نیز بیش از 200 هزار دانشجو در 167 مرکز فنی و حرفهای تحصیل میکنند.
پنجم آبان ماه هم ششمین جشنواره ملی علمی کاربردی را همزمان با بیست و دومین سالگرد تأسیس دانشگاه و با حضور مسئولان عالیرتبه کشوری برگزار میکنیم و از دانشجویان علمی کاربردی برگزیده در حوزههای قرآنی، علمی، پژوهشی، هنری، دانشجویان کارآفرین، مراکز و مؤسسات علمی کاربردی برتر... تجلیل میشود.
با ریاست جنابعالی بر این دو دانشگاه آیا دانشگاه جامع علمی کاربردی و فنی و حرفهای تجمیع میشوند؟
در این رابطه، به اندازه کافی طی روزهای اخیر صحبت کردهام و فکر میکنم نیاز به تکرار مطالب نیست. البته شورای عالی مهارت با هدف سیاستگذاری، هدایت و نظارت امور، در حال تأسیس است که وزیر محترم علوم ریاست آن را برعهده دارند.
نظام آموزش عالی کشورمان در سالهای اخیر دچار تغییر و تحولاتی بوده است. ارزیابی تان در این خصوص چیست؟
سیر تکامل آموزش عالی کشورمان در 30 سال اخیر شاهد تغییر و تحولات بسیاری بوده است. مبنای نسل اول، بیشتر آموزشی و بر محوریت منابع درسی بوده، به این شکل که دانشجو درس میخوانده و فارغالتحصیل میشده، بعدها گفته شد که آموزش به تنهایی کافی نیست و باید پژوهش هم در آن نقش داشته باشد و دانشجویان فوق لیسانس که از دانشگاه فارغالتحصیل میشوند باید کار تحقیقاتی کرده باشند. اما نسل سوم بر این مبنا بود که ارتباط صنعت و دانشگاه در آن دیده شود، به عبارتی تحقیقات دانشگاهی تا زمانی که تبدیل به فناوری نشود و در بازار اقتصادی خودش را نشان ندهد، فرایند آموزش کامل نمیشود. در نسل سوم، دانشگاه مطلوب دانشگاه کارآفرین نیز است؛ معنی آن این است که میباید ارتباط صنعت و دانشگاه ارتقا یابد و فرایند تبدیل ایده به محصول شکل گیرد. یادآوری میشود موارد فوق در نظام نوآوری منظور شده است.
چرا دانشآموزان تمایل چندانی به ادامه تحصیل در رشتههای فنی و حرفهای ندارند؟
این مسأله فرهنگی است، به عنوان نمونه والدین همواره از نمره درس فرزند خود سؤال میکنند ولی از مهارت او سؤال نمیکنند. باید این مسأله در جامعه جا بیفتد که کارهای تکنسینی و مهارتی، کار بدی نیست و اگر فردی به عنوان تکنسین لباس کار میپوشد نگاه کارگری به آن فرد نداشته باشیم. در واقع در کشور ما به نیروهای تکنسینی توجه کمتری شده است در حالی که از نظر من ارزش نیروهای مهارتی هرگز از نیروی نظری کمتر نیست.
نقش دولت را در تحقق تعامل صنعت و دانشگاه چطور ارزیابی میکنید؟
بحث ضرورت توسعه تعامل صنعت و دانشگاه به 40 سال قبل برمیگردد. معتقدم ارتباط صنعت و دانشگاه بدون در نظر گرفتن نقش دولت امکانپذیر نیست و دولت باید در این زنجیره حضور داشته باشد. نکته مهم دیگر اینکه ارتباط صنعت و دانشگاه با بخشنامه، دستور، نامه و با اجبار شکل نمیگیرد و باید کشش و جذابیت به وجود آید. دانشگاههای ما جایگاه بالایی دارند و فارغالتحصیلان آنها توسط کشورهای توسعه یافته جذب میشوند. صنعت هم نسبتاً موفق بوده است، منابع مالی و طبیعی زیادی هم داریم اما اینکه چرا جایگاه مناسبی در میان کشورهای صنعتی نداریم باید نگران باشیم و به فکر چاره باشیم. دانشگاه ما باید کاری کند که صنعت دوست دارد و صنعت هم کاری کند که دانشگاه دوست دارد. در این صورت ارتباط صنعت و دانشگاه ارتقا مییابد. اگر این ارتباط تاکنون به خوبی شکل گرفته بود ما میتوانستیم صاحب فناوریهای برتر شویم؛ چرا باید با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز نتوانیم به جای فروش نفت خام آن را به محصولات با ارزش افزوده بالا تبدیل کنیم و بفروشیم. چرا هنوز محتاج کشورهای دیگر برای رفع کمبود بنزین مورد نیاز کشور هستیم.
چه برنامههایی را برای آینده این دانشگاهها دارید؟
در مسائل مهندسی ابتدا باید موضوع را شناسایی، بعد مدلسازی و سپس آن را اجرا و عملیاتی کرد. در این 6 ماه مسئولیتم در دانشگاه فنی و حرفهای، شناسایی انجام گرفته است و بزودی تکمیل میشود. در مرحله بعد باید مدلسازی کنیم و مدل بومی خودمان را در حوزه مهارتی ترسیم کنیم. برای دانشگاه جامع علمی کاربردی نیز باید این کار را انجام دهیم. نظامی که تقاضامحور است با نظام عرضه محور متفاوت است و دروس آن باید کاربردیتر باشد. به عنوان مثال مشاهده میشود که همان درس ریاضی که در دانشگاه جامع علمی کاربردی تدریس میشود در سایر دانشگاههای سراسری، آزاد، پیام نور و... نیز تدریس میشود و بعضاً استادان هم یکی است. بنابراین در مرحله نخست باید تدوین منابع درسی شکل گیرد؛ ما باید دروس تخصصی را طوری تنظیم کنیم که مهارت محور و کاربردی باشد و استاد هم باید طوری درس بدهد که مهارت را آموزش بدهد. استادهای ما علاوه بر تخصص مهارتی باید نحوه درس دادن مهارتی را هم داشته باشند و در آخر نیروهایی که تربیت میکنیم برای بازار کار مفید باشد و بازار بتواند استفاده کند و تأثیرگذار در رفع نیاز کشور باشد.