انتقاد از سیستم نظام آموزشی کشور بحثی قدیمی و دامنه دار است. بسیاری از نویسندگان و کارشناسان بر این باورند که ادامه این روند صرفا آموزشی نه تنها تفکراتی تک بعدی را پرورش میدهد، بلکه باعث این میشود که دانش آموزان امروز به اشخاصی خالی از هر نوع خلاقیت در آینده تبدیل شوند، مشکلی که اغلب از آن به عنوان رویکردی «ضد آموزش و ضد پرورش» یاد می شود.
فرهاد حسنزاده در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با اشاره به طیف وسیع دانشآموزان در سطح کشور اظهار کرد: حدود ١٢ میلیون دانشآموز در کشور داریم که کتابهای مناسب در دستشان نیست و با فقر ارایه ادبیات کودک و نوجوان و شعر و داستانهای ادبی روبهرو هستند. وی تصریح کرد: با وجود اینکه تقریبا به اندازه کافی کتاب برای بچهها تولید میشود اما دسترسی دانشآموزان به این کتابها بسیار کم و محدود است. از سوی دیگر آثار ادبی کودک و نوجوان کمتر در کتابخانههای مدارس دیده میشود و بیشتر کتابهای آموزشی، کمک درسی، تعلیمی و تربیتی در اختیار بچهها قرار داده میشود.
حسنزاده افزود: این موضوع به نوع تفکر حاکم بر سیستم آموزش و پرورش برمیگردد زیرا میخواهد برداشت فوری و سریعی از آموزش داشته باشد در حالیکه آموزش در کتابهای ادبی هم وجود دارد. با این تفاوت که آموزشهای کتابهای درسی بصورت مستقیم، سریع و زودگذر است و بچهها به سرعت مطالب را فراموش میکنند چون برای کسب نمره فقط مطالب را طوطیوار حفظ میکنند، درحالیکه کتابهای ادبی هم همین آموزشها را به کودکان میدهند اما به صورت غیر مستقیم و بسیار عمیق و موثر.
آموزش غیرمستقیم در قالب شعر و داستان بسیار ماندگارتر از آموزش مستقیم است
وی یادآوری کرد: باید توجه داشت که بچهها همواره درحال آموختن هستند و کتابها نقش مهمی در آموزش آنها دارند. در این میان کتابهایی موثرتر و بهترند که به شکل غیرمستقیم و درخلال روایت یک داستان یا شعر، مطلب مورد نظر را برای مخاطب بیان میکنند، چون با این روش حس کنجکاوی و خلاقیت و تفکر را در بچهها تقویت میکنند و درنتیجه هرمطلبی که در این قالب به آنها آموخته شود در ذهنشان ماندگار خواهد شد.
مطالعه غیر درسی در مدارس وجود ندارد
نویسنده «آقارنگی و گربه ناقلا» تصریح کرد: واقعیت این است که کتابهای غیردرسی و مطالعات غیردرسی در مدارس وجود ندارد. در حقیقت این معلمان و اولیای مدرسه هستند که باید بچهها را به سمت مطالعه کتابهای غیردرسی سوق دهند؛ باید کتابخانههای مدارس پربار باشند و دسترسی بچهها به این کتابها ایجاد شود که باید گفت اصولا این دسترسی وجود ندارد.
نیاز به کتابداران کتابخوان
وی افزود: وجود کتابداران کتابخوان در کتابخانههای مدارس از جمله مواردی است که باید وجود داشته باشد. کتابدارانی که هم دنیا، علایق، سلایق و روحیات بچهها را بشناسند، هم نسبت به کتابهای این حوزه تسلط کامل و کافی داشته باشند. این در حالی است که متاسفانه چندسالی است که پست کتابدار از سیستم آموزش و پرورش حذف شده است و معمولا مسئولیت کتابخانهها را مربیان پرورشی برعهده دارند که آموزشهای لازم را در زمینه کتاب و کتابخوانی ندیدهاند و بیشتر دورههای تربیتی را گذراندهاند.
بی توجهی به کتاب و کتابخوانی
حسنزاده توضیح داد: مشکل اصلی این است که به کتاب و کتابخوانی در سیستم آموزش و پرورش اهمیت داده نمیشود و در این زمینه بسیار ضعیف عمل کردهاند. به عنوان مثال چندسال پیش وقتی به آموزش و پرورش رفتم و سراغ یکی از کارکنانشان را گرفتم گفتند که تنبیه شده است و در نتیجه به عنوان کتابدار به کتابخانههای یکی از مدارس فرستاده شده است! در واقع این نوع نگاه مسئولان به کتابخانههای مدارس نشان دهنده این است که موضوع کتاب و کتابخوانی را اصلا جدی نگرفتهاند.
وی افزود: البته گاهی افرادی را هم میبینیم که به واسطه علاقه و بینش شخصیشان به کتاب و کتابخوانی از محل اعتبارات مدرسه یا بودجه شخصی نوآوریهایی برای ایجاد فضای کتابخوانی در مدرسه اجرا کردهاند و یا در مراسم مختلف، امکان حضور نویسندگان در مدارس و گفتوگو و تبادل نظر با دانشآموزان را فراهم میکنند اما درکل این کارها در سیستم اصلی آموزش و پرورش جایی ندارد. نگاه آموزش و پرورش بسته است، درحالیکه باید خیلی باز باشد و شکل سنتی و معلم شاگردی در آن وجود نداشته باشد.
آموزش و پرورش باید با نویسندگان مشورت کند
نویسنده «لطیفههای ورپریده» ادامه داد: باید تدابیری اندیشیده شود که درباره محتوای کتابهای درسی با نویسندگان و شاعران این حوزه مشورت کنند. به عنوان مثال مدتی پیش در حال ورق زدن کتاب فارسی اول دبیرستان بودم و در پنج درس اول این کتاب هیچ اثری از ادبیات داستانی نبود و فقط به معرفی شخصیتهای مختلف و الگوسازی از شخصیتهای بعد از انقلاب پرداخته بود در حالیکه انتظار از کتاب فارسی چیز دیگری است و این کتاب باید مجموعهای از بخشهای مختلف ادبی باشد که در عین حالی که دارای غنا و محتوا باشد، بچهها را با زبان و شکلهای مختلف داستانگویی و داستاننویسی هم آشنا کند.
استفاده از آثار ادبی نویسندگان معاصر در کتابهای درسی
وی افزود: علت اینکه مطالب و محتوای کتابهای درسی قبل از انقلاب دارای اثری ماندگار و پایدار بود این بود که به جا و درست از مطالبی استفاده میشد که مناسب و موردنیاز مخاطب بود. به نظر من بکارگیری آثار شعر یا داستانی نویسندگان و شاعران معاصر در کتابهای درسی میتواند تاثیرات خوبی بر روی بچهها داشته باشد، در حالیکه متولیان آموزش و پرورش به کتابهای درسی به شکل یک سند ملی نگاه میکنند که هر متنی نباید در آن گنجانده شود. این نگاه، برخاسته از نوعی سلیقه شخصی و واپسگراست.
ساختن شیر بی یال و دم واشکم از آثار دیگران
حسنزاده ادامه داد: سال ها پیش یکی از داستانهای من در کتاب فارسی چهارم ابتدایی گنجانده شده بود، در حالیکه وقتی داستانم را در کتاب خواندم با آن داستانی که من گفته بودم تفاوت داشت و سر و ته آن حذف شده بود و کلا هدف و پیام مد نظر من در این داستان دیده نمیشد و شیر بی یال و دمی از آن ساخته بودند. البته اینکه از آثار ادبی نویسندگان معاصر در کتابهای درسی استفاده کنند اتفاق خوبی است اما باید توجه کرد که وظیفه سیستم آموزش و پرورش، آموزش دادن به کودکان و نوجوانان بوسیله کتابهای درسی است و انتخاب مطالب و نظارت برآن بهتر است توسط کارشناسان و متخصصان امر با مشورت نویسندگان و شاعران انجام شود.
وی تصریح کرد: درحقیقت افرادی که کتابهای درسی را تدوین میکنند باید شناختشان نسبت به کودکان و نوجوانان و علایق و نیازهایشان بسیار زیاد باشد. وجود این نگاه در سیستم آموزش و پرورش که فقط به اهداف تعلیمی و اخلاقی توجه شود تا بچهها پرهیزگار و درستکار شوند سبب میشود نتوانند از ادبیات خلاق به خوبی بهرهمند شوند.
فرهاد حسنزاده در سال ۱۳۴۱ در آبادان متولد شد. وی از نویسندگانی است که در تمامی حوزههای ادبی از داستان کودکان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زدهاست. وی نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز کرد. حسنزاده تا کنون بیش از ٢٠ جایزه برای آثارش گرفته که مهمترینشان نشان ماه طلایی از جایزه جشنواره بزرگ برگزیدگان ادبیات کودک و نوجوان است. ازجمله آثار او میتوان به «ماجرای روباه و زنبور»، «دفترمهران»، «مار و پله»، «ماشو در مه»، «گاه روشن گاه تاریک»، «سمفونی حمام»، «بزرگترین خطکش دنیا»، «دارکوب و کرگدن»، «آبیتر از آبی»، «انگشت مجسمه»، «لولوی زیبای قصه گو»، «همان لنگه کفش بنفش» و «لبخندهای کشمشی یک خانواده خوشبخت» اشاره کرد.