نام کتاب: «قلب نامرئی» علم اقتصاد و ارزشهای خانوادگی
نویسنده: نانسی فولبر
مترجم: حسن گلریز
انتشارات: نی
حدودا 250 سال پیش، زمانی که آدام اسمیت داشت پایههای اقتصاد امروزی را در کتاب ثروت ملل خود تجسم میبخشید، صحبت از «دست نامرئی» بازار کرد که بر پایه اصول عرضه و تقاضا قادر بود به صورت خودکار روابط تجاری را مدیریت نماید، قیمتها را تعیین کند و منافع طرفین معاملات تجاری به علاوه اکثریت جامعه را متحقق سازد. او معتقد بود که تعقیب منافع خودخواهانه و شخصی، توسط افراد جامعه نتنها منافع جامعه را به مخاطره نخواهد انداخت که بالعکس سود همگان را نیز به ارمغان خواهد آورد. اسمیت عنوان میکرد که نانوا و قصاب برای خیر عمومی و اهداف خیرخواهانه نان و گوشت تولید نمیکنند بلکه نیت اصلی آنها از هموار کردن این زحمات بر خود کسب درآمد و منافع اقتصادی است.
لذا آدام اسمیت و اقتصاددانان هم عقیده او در اعصار بعد استدلال میکردند که میبایست دست افراد را برای دنبال کردن منافع شخصی خود باز گذاشت و از مقاصد خودخواهانه آنها نگران نشد... آنچه که آنها با وجود وقوف کمتر از آن سخن راندند آن بود که دست نامرئی برنامهیی برای «مراقبت از دیگران» که معمولا نفع اقتصادییی برای کسی به بار نمیآورد نداشت. این سکوت بیشتر از آن جهت بود که در دوره آنها مراقبت از دیگران و خانواده از وظایف بدیهی زنان برشمرده میشد. و این زنان بودند که بدون اینکه در انتظار پاداش و مواجبی باشند میبایست خردسالان را تر و خشک میکردند، کودکان را تربیت مینمودند، لباسهای شوهرانشان را میشستند و از افراد سالمند نگهداری میکردند. لذا نگرانییی از کاسته شدن انگیزههای انجام خدمات مراقبتی وجود نداشت.
امّا امروزه تغییراتی که در مناسبات زنان و مردان در جهان کنونی صورت گرفته است و افزایش تقاضای نیروی کار، نقش سنتی زنان را دگرگون ساخته و آنها را تشویق به وارد شدن به بازار کار و انجام فعالیتهای درآمد زا نموده است. در واقع با تضعیف جایگاه زنان در انجام امور مراقبتی ضعف دست نامرئی در فراهم کردن این خدمات بیش از پیش عیان گشته است.
دست نامرئی افرادی را که علاقهمند به خدمات مراقبتی و یا کمک کردن به دیگران هستند را جریمه میکند. چرا که این افراد در حالی که میتوانند از زمان و انرژی خود به نحو بهینه برای کسب منافع خود بهره برند، مجبور میشوند که آنرا در راه دیگران مصروف سازند. و این تنها مختص افراد نیست دولتهایی هم که به رفاه شهروندانشان ارزش قائل میشوند و سعی در اعمال سیاستهای عمومی و رفاهی میکنند، متضرر شده از دیگر دولتها عقب میافتند.
خانم نانسی فولبر بر این اعتقاد است که اقتصاد امروز به غیر دست نامرئی محتاج یک «قلب نامرئی» هم هست که بر اصول محبت، مسئولیت و معامله به مثل استوار بوده ارزشهای خانوادگی را ترویج کند، برنامههایی برای رفاه عمومی داشته باشد. و برای کسانی که به مراقبت از دیگران میپردازند پاداشهای درخور در نظر گیرد....
این کتاب گفتنیهای بسیار دارد از مقایسه برنامههای رفاهی کشورهای مختلف غربی گرفته تا انتقادهایی به جهانی سازی اقتصاد و گسترش نفوذ شرکت-ملتها... و مطمئنا مطالعهش برای علاقهمندان مباحث اقتصادی خالی از لطف نخواهد بود.
بخش کوتاهی از مقدمه کتاب که خود برگرفته از کتاب «همه چیز برای فروش» است:
" وقتی همه چیز برای فروش است، کسی که وقتش را داوطلبانه در اختیار میگذارد، کسی که به بیگانهای یاری میرساند، کسی که قبول میکند بدون اجبار با دستمزد کم به کارهای عامالمنفعه بپردازد، کسی که حتی وقتی هیچکس نظارهاش نمیکند از ریختن زباله در معابر خودداری میکند، کسی که از امکان به دست آمده برای سواری مجانی امتناع میورزد، به تدریج احساس حماقت می کند."